من اینو بهت میگم که بدونی تنها نیستی
من پدر و مادرم جدا شدن
وضعمون خوبه مشکلی نداریم
ولی من همیشه سر خانواده خیلی ضعف داشتم
تک فرزندم هستم
همیشه که میرفتم خونه دختر خالم اونا دوتا دخترن
هی دختر خالم از وضع باباش تعریف میکرد که اره خیلی بابام خوبه و فلانو بلان و من کاملا میفهمیدم میدونه ک این موضوع اذیتم میکنه ولی بازم میگه
و ی مدت خیلی خیلی حسود شده بودم جوری ک خونه ما همش جنگ بود و روحیم اصلا افتضاح شده بود همش گریه میکردم
اون تایم من با یکی دوس بودم خیلی کمکم کرد انقد بهم روحیه داد که به این فکر کردم لااقل من بابام اوکی نیست میتونم ب اندازه اون لوس بار نیام یا قرار نیست دو روز دیگه تو زندگیم بابام تو کارام دخالت کنه چون اصلا نقشی تو زندگی من نداره
من الان ۳ ۴ ماهه دختر خالمو ندیدم تولدشم حتی مامانم رفت ولی من زنگ زدم ی تبریک ساده گفتم و قط کردم
بعد خبرش ب گوشم رسید ک اونی ک داره ازدواج میکنه الان شوهر خالم مخالفت کرده که نه من اینو نپسندیدم
🙂کلا هر داستانی ی دیدگاه خوب داره که تو باید پیداش کنی
درک میکنم واقعا من خودم خیلی اذیت شدم ولی الان انقد برام بی اهمیته که هر سری دعوت میکنن من یا بیرونم یا مشغول کارای خودمم