2777
2789
عنوان

زن بابای خون به دل کن من

| مشاهده متن کامل بحث + 1217 بازدید | 43 پست

۴ تا خواهر که دو تا عروس شده بودن و من و خواهرم تو خ نه بودیم در اتاقش می‌بست که نفهمیم چی خریده اتاقش تلویزیون جدا یخچال جدا و... که ما نبینیم چی می‌خره یادم نمیره برا خودش آجیل و میوه میخرید با چیز های اعیونی اونوقت ما هیچ

شکر ....بابت تمام زندگیم اگر مادرم زود رفت اگر پدرم مرا رها کرد اگه فرزند ارشدم نیومده ترکم کرد اما به جاش دختری دارم که نفس مامانشه همسر ی دارم که جونم براش در میره و قراره مادر یه نی نی دیگه بشم چی از این بهتر که تنمون هم سالمه همینا بسه

دو تا خواهر بزرگم که حق نداشتن بیان بدون اجازه اش 

هر روز گیر بهونه 

مادرش که میومد بدتر میشد خانوادش یه ماه سه ماه خونمون بودن میخوردن و میحوابیدن منو خواهرم کلاس زبان میرفتیم‌قبل ازدواج بابام اما بعدش زنش گفت حق ندارن برن پول خرج کلاسشون کنی 

شکر ....بابت تمام زندگیم اگر مادرم زود رفت اگر پدرم مرا رها کرد اگه فرزند ارشدم نیومده ترکم کرد اما به جاش دختری دارم که نفس مامانشه همسر ی دارم که جونم براش در میره و قراره مادر یه نی نی دیگه بشم چی از این بهتر که تنمون هم سالمه همینا بسه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

۴ تا خواهر که دو تا عروس شده بودن و من و خواهرم تو خ نه بودیم در اتاقش می‌بست که نفهمیم چی خریده اتا ...

چه نامرد

ببخشید نامردتر از اون پدرته

اون از هول ازدواجش که تا چهلم شده زن گرفته،چطور از بچه هاش خجالت نکشیده،اینم از اجیل و ...که واسه اون میخرید واسه بچه خودش نه!یخچال جدا چه معنی داره

خواهرم رو یه شال نشد عروس کردیم و من تنها شدم تو خونه بزرگ 

پدری که صبح تا ظهر سر کار و بعد در اختیار زنش 

شاید باور نکنید ولی فاصله اتاق من و پدرم پنج قدم نبود ولی ما فقط شبا موقع رفتن به دستشویی همو میدیم چون اونا حتی سفره غذاشون هم از من جدا بود

شکر ....بابت تمام زندگیم اگر مادرم زود رفت اگر پدرم مرا رها کرد اگه فرزند ارشدم نیومده ترکم کرد اما به جاش دختری دارم که نفس مامانشه همسر ی دارم که جونم براش در میره و قراره مادر یه نی نی دیگه بشم چی از این بهتر که تنمون هم سالمه همینا بسه
دو تا خواهر بزرگم که حق نداشتن بیان بدون اجازه اش  هر روز گیر بهونه  مادرش که میومد بدتر ...

هعیییی خداشکرت ...

تعصب چیز خوبیه 🙂هروقت بخوان چیز با ارزشی رو ازت بگیرن اول تعصبت رو اون چیز رو ازت میگیرن🙃پس تعصب داشته باشید دوستان تعصب چیز خوبیه 🙂❤️                     من همونم که وسط بهشت بودم و دنبال بهشت میگشتم یهو هوا ابری شد طوفان شد و خودمو وسط جهنم دیدم ...یا علی مدد🙂❤️🤲یه سری عقده ای تو سایت هستن (بلانسبت کاربرهای خوب)که منتظرن یکی تاپیک بزنه بیان بریزن تو تاپیک عقده های روزانه شونو خالی کنن .ازین کاربر ها نباشید🙂یکی از حرفای رو مخ نینی سایت:وای ببخشید ولی خندم گرفت(خب فدای سره من و استارتر تاپیک که خندت گرفت.اون بدبخ از مشکلش یا دغدغش تاپیک زده تو خندت گرفته حتما باید اعلام کنی حالا؟که چی اخه😕)وقتی میرم تو اعلان ها میبینم ریپلای هست از همون ریپلای  متوجه میشم که موافق حرفم بودی یا مخالف.اگه مخالف بودی اصلا پیامت رو نمیخونم چون حوصله بحث ندارم😂و اینجوریه که من فقط حرفمو میگم و میرم بدون بحث و هیچ چیز دیگه😎😁

یادم نمیره به بابام گقتم هوس چیپس کردم بابام یکی برام خرید فرداش رفتم در اتاقشون کارشون داشتم در که باز کردم دیدم نزدیک ۱۵ تا چیپس برا خودش خریده تازه اون یکی که به من داد انقدر منت شرم گذاشت

شکر ....بابت تمام زندگیم اگر مادرم زود رفت اگر پدرم مرا رها کرد اگه فرزند ارشدم نیومده ترکم کرد اما به جاش دختری دارم که نفس مامانشه همسر ی دارم که جونم براش در میره و قراره مادر یه نی نی دیگه بشم چی از این بهتر که تنمون هم سالمه همینا بسه

بابام رو مجبور کرد منم تو ۱۵ سالگی عروس کنه میگفت میخواد راحت باشه یکی فامیلاشون رو معرفی کرد گفت باید زنش شی اومدن خواستگاری و من گفتم نه ۰ون معتاد و ...بود زنش انقدر اذیت بابام کرد که چرا قبول تمیکنه

شکر ....بابت تمام زندگیم اگر مادرم زود رفت اگر پدرم مرا رها کرد اگه فرزند ارشدم نیومده ترکم کرد اما به جاش دختری دارم که نفس مامانشه همسر ی دارم که جونم براش در میره و قراره مادر یه نی نی دیگه بشم چی از این بهتر که تنمون هم سالمه همینا بسه

یه اخلاقی داره زن بابام تو روت انقدر مهربونه پشت سرت بد میگه اذیت بابام می‌کرد 

بلاخره منم عروس کردن به زور البته شوهرم خوبه ها 

تو دوران عقد نگم‌چقدر بهم گیر داد 

یادم نمیره یه روز هواسم نبود در قندون شکست چه دعوایی راه انداخت میگفت بهت جهیزیه نمیدم چدن در قندون شکستی 

شکر ....بابت تمام زندگیم اگر مادرم زود رفت اگر پدرم مرا رها کرد اگه فرزند ارشدم نیومده ترکم کرد اما به جاش دختری دارم که نفس مامانشه همسر ی دارم که جونم براش در میره و قراره مادر یه نی نی دیگه بشم چی از این بهتر که تنمون هم سالمه همینا بسه

قبل ازدواجم یه بار حامله شد اما سر یه مسئله ای اشک من و خواهرم به ناحق در آورد صبح نشده بود سقط کرد خواهر بزرگ من به بهش زنگ‌زد گفت تقاص اشک یتیم ریختن همینه اونم از اون روز بدتر شد

شکر ....بابت تمام زندگیم اگر مادرم زود رفت اگر پدرم مرا رها کرد اگه فرزند ارشدم نیومده ترکم کرد اما به جاش دختری دارم که نفس مامانشه همسر ی دارم که جونم براش در میره و قراره مادر یه نی نی دیگه بشم چی از این بهتر که تنمون هم سالمه همینا بسه

بقیش الکی نزارم یا هستید؟

شکر ....بابت تمام زندگیم اگر مادرم زود رفت اگر پدرم مرا رها کرد اگه فرزند ارشدم نیومده ترکم کرد اما به جاش دختری دارم که نفس مامانشه همسر ی دارم که جونم براش در میره و قراره مادر یه نی نی دیگه بشم چی از این بهتر که تنمون هم سالمه همینا بسه
بقیش الکی نزارم یا هستید؟

من دارم میخونم

بهترین دیالوگی که توی عمرم شنیدم:امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین.

من که عروسی کردم بابام  مجبور کرد خونه ۴۰۰ متری رو بفروشن برن تو خونه ۱۷۰ متری تو جای پرت شهر که بابام نزدیک ما نباشه یه سال نشد رفتن شهری که زنش بود که چی نزدیک مادرش باشه اونوقت به بابام گقته بود دختران باید فراموشت کنن اونا دیگه شوهر دادن هر بار زنگ میزدیم احوال مرسی اذیت میکردن بابامو هر چی حقوقش بود یا خرج چیزای الکی می‌کرد یا خرج خانوادش اما نمیذاشت بابام یه هزاری سوغاتی برا نوه ها هم‌بیاره

شکر ....بابت تمام زندگیم اگر مادرم زود رفت اگر پدرم مرا رها کرد اگه فرزند ارشدم نیومده ترکم کرد اما به جاش دختری دارم که نفس مامانشه همسر ی دارم که جونم براش در میره و قراره مادر یه نی نی دیگه بشم چی از این بهتر که تنمون هم سالمه همینا بسه
من که عروسی کردم بابام  مجبور کرد خونه ۴۰۰ متری رو بفروشن برن تو خونه ۱۷۰ متری تو جای پرت شهر ک ...

چرا انقد بابات بهش بها میداد چرا انقدر میترسید ازش

بهترین دیالوگی که توی عمرم شنیدم:امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین.

زن بابات چه قدر بد جنس بوده الان در چه وضعه؟؟

بهترین دیالوگی که توی عمرم شنیدم:امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز