2777
2789
عنوان

خجالت اورترین خاطرات مدرسه...

1601 بازدید | 36 پست

چهارشنبه هفته گذشته تعطیل بود ولی منو دوستم قرار شد بریم دوستم گف خیلی خوش میگذره و فلان..

اونروزم خیلی بارون باریده بود و نم نم میبارید همه جا پر از آب و گل بود من چون مدرسه با خونمون دو کوچه فاصله داره پیاده میرم بین مدرسه و خونمون یه فروشگاه هس ک یه پسره حدودا نوزده ساله مالکشه همیشه میبینمش خلاصه رسیدم جلوی در مدرسه دوستم زنگ زد گف مامانم فهمیده من نمیزاره بیام ط ام برگرد چون هوا بارونی بود اباء تنم کردم یکم دراز بود و اگ ولش میکردی کش میخورد برگشتنی خواستم معقنه مو درست کنم ول شد و کش اومد دنبالم یهو دیدم صدای دادی بلند شد«هووووویــــیییی چادرت تو اباس جعمش کن هوووییی»صداش خیلی بلند بود جوری بود ک همه منو نگا کردن:/ 

اینم همون پسره بود صاحب مغازه

هنوز ک هنوز از اونور نرفتم مدرسه🙂💔

شمام خاطراتتونو بگید یه نمه بخندیم😉

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

هه بد تر از این که مدیرمون قدش کوتاه بود لباس سرمه ای پوشیده بود من فک کردم دوستمه از پشت محکم زدم تو کمرش؟(ضرب دستم دارم اونم سن بالا بود😂😂) انضباطمو ۱۸ داد 😂😂😂

یه روز خوب میاد...🕊️ وزن اول :۷۰/۴۰۰ ⬅️ ۶۷ ⬅️۶۵ ⬅️ ۶۰🔒⬅️۵۸🔒⬅️ وزن هدف😍: ۵۵ 🧡
پسر ١٩ سالع مالك مغازس؟ 😂 پسر ١٩ سالع نهايتا مالك ي گوشي مبايل باشع😂😂😂

خیلی از پسرا هستن از ۱۶ سالگی کار میکنن 

البته شاید ایشون باباش براش مغازه گرفته 🤣

اعتقاداتت را برای خودت نگهدار و انسانیت را به تمام دنیا نشان بده! 🙂
هه بد تر از این که مدیرمون قدش کوتاه بود لباس سرمه ای پوشیده بود من فک کردم دوستمه از پشت محکم زدم ت ...

واااي ماهم ي معلم داشتيم خيليييي ريزع بود 

بعد ما مانتوهامون قهوه اي بود با مقنعه كرم

اينم يبار كرم قهوه اي لباس پوشيدع بود 

رفتم بازوشو بشگون گرفتم😂😐

واااي برگشت ديزم معلم رياضيم تشتكام پريد

به نظرم برا هرکس پیش میاد خجالت اور نبود من کلا ادم خجالتی نیستم  کلی خاطره از شیطنت بازیام د ...

اخه تا پسره رو میدیدم براش پشت چشم نازک میکردم ضایع شدم جلوش بدجور وگرنه خودم پایه شیطونی ام

دوستم تو مدرسه پریود شد، بهش گفتم کوله خودتو بنداز پایین تا دیده نشی و آوردمش دم خونمون و بهش مانتو و نوار و ... دادم و براش اژانس گرفتم بره خونشون.

اون زمان وقتی یکی پریود میشد بچه پولدارای مدرسه میخندیدن و جیغ میزدن، انگار خودشون شوپول داشتن و پریود نمیشدن...

ما هر چه دویدیم به مقصد نرسیدیم🌾از عشق بجز مزه تلخش نچشیدیم... این دست منو دامنت ای عشق کجایی🌾یه عمره که از عشق فقط قصه شنیدیم 

اول دبیرستان بودم ی معلم زیست داشتیم خیلی بداخلاق و جدی بود ولی من و دوست داشت یروز حالم خیلی بد بود شب قبلش با عشقم رفته بودم بیرون مامانم فهمید منم خیلی نابود شدم خیلی اون پسره رو دوستداشتم نمیتونستم لحضه ای ک کنارش بودم و از یاد ببرم بخاطر همین من و دوستم ک جفت هم نشسته بودیم رو کاغذ حرف میزدیم هی من میگفتم سارا دلم بغلش و میخواد و از این چرت و پرتا یهوووو معلم اومد بالاسرم برگه و رو برد همشو خوند بعد اخر گفت راجب تو همچین فکری نمیکردم ناامیدم کردی میخواست بره ب ناظم بگه بزور راضیش کردم 

بخدا چیزای بدی نبود فقط از عشق و علاقم نوشته بودم اونموقع خر بودم 🤣🤣🤣🤣

یک بار من و دوستام واسه اینکه از صف صبحگاهی فرار کنیم نریم رفتیم پشت دیوار قایم شدیم ی جایی بود بعد میخندیدیم بعد یکی از دوستام سوتی داد رفته بود سرک کشیده بود ببینه چه خبره ناظممون دیده بود ی کله ایی  ترسیده بود میگفت کی اونجاست بعد اومد ما رو دید بردمون سر صف اون بالا گفت اینا پشت دیوار قایم شده بودن آبرومون برد دیگه همه ما رو میشناختن می گفتن آه همونا که پشت دیوار بودن 

امضای خدا پای تمام آرزوهامون  
واااي ماهم ي معلم داشتيم خيليييي ريزع بود  بعد ما مانتوهامون قهوه اي بود با مقنعه كرم اينم يب ...

من کلی با مدیرمون رودربایسی داشتم فکر میکرد خیلی بچه مثبتم و اینا خداروشکر سال اخرم بود تموم شد😂😂

یه روز خوب میاد...🕊️ وزن اول :۷۰/۴۰۰ ⬅️ ۶۷ ⬅️۶۵ ⬅️ ۶۰🔒⬅️۵۸🔒⬅️ وزن هدف😍: ۵۵ 🧡
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز