به نظرتون چه کارایی باعث میشه توی جوونی و نوجوانی بیشتر به آدم خوشبگذره و زندگی باحالی داشته ؟ چه کارایی رو دلتون میخواسته انجام بدید اون دوره و با انجام ندادنشون پشیمون شدید ؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
به شخصه هیچ تفریحی نداشتم،اکیپ هم نداشتم،اجازه با رفیق بیرون رفتن و ایناهم نداشتم.فقط خودمو غرق کردم تو شعر و اینا...جبران همه ی نداشته هام شد...من اینطوری لذت بردم...برای هر کس یطوریه..
صادق هدایت: من هیچ وقت در کِیف های دیگران شریک نبودهام، همیشه یک احساس سخت جلوی مرا گرفته. درد زندگی، اِشکال زندگی است. اما از همه این اشکالات مهم تر جُوال رفتن با آدم هاست. یک وقت بود داخل آنها شدم، خواستم تقلید سایرین را در بیاورم، دیدم خودم را مسخره کردهام. هر چیز را که لذت تصور میکنند همه را امتحان کردم، دیدم کیف های دیگران به درد من نمیخورد. حس میکردم همیشه و در هر جا خارجی هستم. هیچ رابطهای با سایر مردم نداشتم. من نمیتوانستم خودم را به فراخور زندگی سایرین در بیاورم. همیشه با خودم میگفتم: روزی از جامعه فرار خواهم کرد و در یک دهکده یا جای دور منزوی خواهم شد. من نمیخواستم خودم را محکوم افکار کسی بکنم یا مقلد کسی بشوم.