انقدر از قبل پریودیم علائم بارداری داشتم که امروز که۱۰ روز از پریودیم میگذره هم دارم با هزار جور استرس رفتم دکتر زنان آزمایش بتا بنویسه بفهمم باردارم یا نه که اصلا از شدت استرس نتونستم بهش بگم آزمایش بنویس.تا فهمید ۲۴ام پریود شدم گفت باردار نیستی یه دستگاه پلاستیکی تو واژنم گذاشت معاینه کرد نمیدونم از روی اون فهمید یا فقط مصداقش پریودی بود.گفت تنبلی تخمدان داری قرص متفورمین نوشت گفتم سینه درد دارم سونو پستان نوشت سونو رنگی هم نوشت
چرا رفتی دکتر زنان. من 11روز گذشته بود اولش بی بی چک زدم مثبت شد بعدش برای اطمینان مستقیم رفتم آزمایشگاه گفتم آزمایش بارداری میخوام بدم. فرداشم نتیجش اومد مثبت بود. بعدا رفتم دکتر زنان
چرا رفتی دکتر زنان. من 11روز گذشته بود اولش بی بی چک زدم مثبت شد بعدش برای اطمینان مستقیم رفتم آزمای ...
آخه من دوساله اقدام میکنم حامله نمیشم رفتم پیشش یه سری آزمایش داد که یکی از آزمایشا واسه زن باردار خطر داشت.منم به منشی گفتم علائم دارم اون گفت این آزمایشه واسه بارداری خطر داره بیا معاینه.چون این خفته هم با قطار میخواستیم بریم مسافرت گفتم اول بفهمم شاید قطار واسه حاملگی خوب نباشه
تو واقعیت علائم پریود و بارداری کاملا شبیه همه. علائمی که اینجا بهش میگن علائم بارداری، هیچ گدوم قابل اعتنا نیستن
من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدانیا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "