2777
2789
عنوان

به وقت دلتنگی😭

218 بازدید | 7 پست

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

اگر از نام وطن واهِمه دارد دشمن

بی شک از هیبت سردار سلیمانی هاست

اینکه شب کودکت آسوده کنارت خفته

از همین جرات سردار سلیمانی هاست

چادر فاطمه گر بر سر ناموست هست

از رگ غیرت سردار سلیمانی هاست

مکتب فاطمه یک مکتب انسان ساز است

مهد تربیت سردار سلیمانی هاست

پاسبانی و نگهبانی از دین با خون

تا ابد عزت سردار سلیمانی هاست

کوری چشم شما کوردلان این قدرت

همه از همت سردار سلیمانی هاست

این جنایت که عدو مرتکب آن گشته

ترس از قدرت سردار سلیمانی هاست

اینهمه عاشق و خونخواه اگر می بینید

همه از رأفت سردار سلیمانی هاست

جز شهید چیست که زیبنده نامت باشد

که شهید زینت سردار سلیمانی هاست


تقدیم ب روح بزرگ و ملکوتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

تا خدا هست به مخلوق دمی تکیه مکن/که خدا کوه ثبات و بشر عین نیاز👌👌👌

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

سلیمانی فقط یک فرد نیست

یک تفکر است

یک اعتقاد است

درختی است که

از لحظه ای که خون سردار سلیمانی آن را آبیاری کرد

در حال رشد و ریشه دواندن در جهان است😭😭

تا خدا هست به مخلوق دمی تکیه مکن/که خدا کوه ثبات و بشر عین نیاز👌👌👌

فقط دو روز مانده...

به سومین سالگرد شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی

#جان_فدا

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز