ماهم فامیل هستیم
من بوسیله ی یکی از فامیل ها ک باهاش صمیمی بود فهموندم دوسش دارم
میدونی چیه
من همش تا تقی ب توقی میخوره میگم شاید منو نمیخاسته ب احبار باهام ازدواجکرده.
چون شوهرم خیلی دلسوزه
و هی خود خوری میکنم
یا گاهی ب شوخی میگه عمو خیلی خوشحاله دخترشو انداخت گردن من😐خودش میکه شوخی کردم
ولی من ناراحت میشم
من تا بهش رسیدم خیلی عذاب کشیدم
ولی در کل اگر برگردم عقب هیچوقت اینکار رو نمیکردم هیچ وقت
توام نکن نکن
بخدا تهش پشیمونیه
همون کارایی ک گفتم رو انحام بده
توجهشوجلب کن
خودش بخاد میاد