منم هر وقت وارد محله و کوچشون میشیم حس بدی دارم
بخدا من شاید. سالی چهار بار برم خونشون همون چهاربار پیرم کرد
انتظار. داره منی ک بخاطر. مسافت انقدر. کم میرم خونشون عین کلفت بیوفتم ب جون تمیز. کردن خونشون عروسای دیگش هر اخر هفتهاونجان
بخدا وندی خدا هیچکی منو. درک نکرد.
افسرده شدم
بی حالم
مادرشوهره نمیفهمه من پدر. از دست دادم
استارتر به یه مشاور مراجعه کن. از نظر روان شناسی شما تا خونشونو می بینی حس نفرت داری یا میگی الان برم بهم انرژی منفی میده، همین اتفاق میوفته. باید با خودت تمرین کنی که هیچ چیز نمیتونه شادیمو ازم بگیره.
شوهرتونم حق داره مخالف قطع رابطه باشه در هر صورت اگه بدترین آدم روی کره زمین باشه بازم مادرشه و واسش زحمت کشیده. امیدوارم بچه داشته باشی و اینو درک کنی.
به خودت القا نکن که حالت اونجا گرفته میشه . بشین حرف بزن باهاش اگه حرف ناراحت کننده ای هم گفت شما به شوخی و خنده بگذر . نذا فکر کنه تونسته ناراحتت کنه. گرچه با تمام این حرفا من متوجه نشدم که شما چرا میگی تا می بینمش انرژی منفی میگیرم؟!
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
کار خوبی میکنی. توجیهشون کن که گاهی لازمه تنهایی بری شاید حرفی یا درد دلی داشته باشه مادرت که لازم نباشه من باشم. ولی شما هم برو چون اینجور که پیداست دلشون نمیخواد خانومشون پیش خونوادش بد جلوه کنه
منم تا قصد رفتن ب اونجا رو داریم تپش قلب میگیرم از بس بدم میاد حتی از استرس تهوع میگیرم بلاکشم کردم ک زنگ نزنه چون هر وقت زنگ میزنه دعوا راه میندازه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
