دختر خوشگلم سه سال و نیمشه که خیلی خیلی خیلی هوای مامانشو داره الهی فداش بشم من سرما خوردم از دیروز نچلوندمش دلم تنگ شده ب اش😄
امروز صبح تلفنی به همسرم گفتم کاهو خیار گوجه بخر
دخترمم ازم دور بود داشت بازی میکرد به نظرم نشنید اصلا 😙
بعدشم داشتم پول میزاشتم تو کیف پس اندازم دخترم دید ووق کرد بشماره عین خودم پول دوسته بهش یه دهی دادم مال خودش کیف کنه دهی نمیگرفت تراول میخواست حالا😁
خلاصه سر ظهری که شوهرم آمد همون دم در وسیله ها رو داد دیدم فقط کاهو و کوجه خریده گفتم عه چرا خیار نخریدی پس شوهرمم گفت حواسم نبود و یه سیب بیار بخورم زود برم کار دارم تا برم براش میوه بیارم دیدم
دیدم دخترم با یه لبخند مغرور خرامان خرامان اومد تو خونه تو دستشم یه پلاستیک هویجه 😬
میگه مامان خوشت اومد برات هویج خریدم با پول خودم خریدم 🤐
یه وانتی تو کوچه همون دم در ما بود وسیله میفروخت
شوهرم البته باهاش دعوا کرد بی اجازه رفته
بعد میگه دیدی خودم بلد بودم خریدم دیگه همیشه من برات خرید میکنم تو خونه بمون 😪