2777

میلاد_امام_حسن #

برای هشتگ "میلاد_امام_حسن" 6 مورد یافت شد.

.

میلاد_امام_حسن#  

امام_حسن#  



امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند

امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند

هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند

با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند

چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده

استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده


ماه علی از راه می آید وقارش را ببین

آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین

در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین

در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین

بر خا‌ک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند

از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند


روزی عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش

بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش

نور علی نور است بی شک خشت خشت خانه اش

شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش

آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد

امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد


آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش

یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش

دنیا به هم می ریزد از بانگ انا بن الحیدرش

آمد که روز و شب بگردد دور زهرا مادرش

هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست

جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست


خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است

مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است

هر کس که فرزند علی شد ، فاتح صد خیبر است

او جای خود دارد ... غلامش هم شفیع محشر است

وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند

بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند


آب وضوی او جهنم را گلستان می کند

شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند

نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند

ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند

اصلا حواسم نیست؛ ایوانی ندارد مجتبی

شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا



#احسان_نرگسی

.

امام_زمان#  

میلاد_امام_حسن#  

مناجات_مهدوی#  




نیمه ی ماه است، ماه کاملم هستی کجا؟

صاحب مجلس، میان جمع ما یک سر بیا

حال که جدّت امیرالمؤمنین بابا شده

دیدنت بین محافل آرزوی ما شده

یک تبّسم بر لبت در این مجالس دیدنیست

تا نیایی عیدهای شیعیان که عید نیست

روز میلاد امام مجتبی آمد ولی

می شود تنها به نور تو مجالس منجلی

صدر مجلس با حضور تو فقط زیبا شود

چون رَوی بر روی منبر، محشری برپا شود

حال که پهن است امشب سفره ی جود وسخا

هست بر روی لب ما بر ظهور تو دعا

با ظهور تو کند رجعت؛ حسن شاه کرم

شیعه می سازد به دستورت برای او حرم

ای خدا سوگند بر لبخند زهرا و علی

هم، قسم بر لاله ی دلبند زهرا و علی

ای خدا دیگر به حقّ انتظار مجتبی

کن مقدّر تا بیاید صاحب و مولای ما

با ظهورش می رسد دوران عدل مرتضی

او بگیرد انتقام از دشمنان مجتبی



✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)

.



اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#  


میلاد_امام_حسن#  

مناجات_مهدوی#  





نیمه ی ماه است، ماه کاملم هستی کجا؟

صاحب مجلس، میان جمع ما یک سر بیا

حال که جدّت امیرالمؤمنین بابا شده

دیدنت بین محافل آرزوی ما شده

یک تبّسم بر لبت در این مجالس دیدنیست

تا نیایی عیدهای شیعیان که عید نیست

روز میلاد امام مجتبی آمد ولی

می شود تنها به نور تو مجالس منجلی

صدر مجلس با حضور تو فقط زیبا شود

چون رَوی بر روی منبر، محشری برپا شود

حال که پهن است امشب سفره ی جود وسخا

هست بر روی لب ما بر ظهور تو دعا

با ظهور تو کند رجعت؛ حسن شاه کرم

شیعه می سازد به دستورت برای او حرم

ای خدا سوگند بر لبخند زهرا و علی

هم، قسم بر لاله ی دلبند زهرا و علی

ای خدا دیگر به حقّ انتظار مجتبی

کن مقدّر تا بیاید صاحب و مولای ما

با ظهورش می رسد دوران عدل مرتضی

او بگیرد انتقام از دشمنان مجتبی



✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)

.

.

میلاد_امام_حسن#  

امام_حسن#  



امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند

امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند

هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند

با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند

چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده

استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده


ماه علی از راه می آید وقارش را ببین

آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین

در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین

در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین

بر خا‌ک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند

از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند


روزی عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش

بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش

نور علی نور است بی شک خشت خشت خانه اش

شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش

آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد

امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد


آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش

یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش

دنیا به هم می ریزد از بانگ انا بن الحیدرش

آمد که روز و شب بگردد دور زهرا مادرش

هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست

جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست


خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است

مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است

هر کس که فرزند علی شد ، فاتح صد خیبر است

او جای خود دارد ... غلامش هم شفیع محشر است

وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند

بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند


آب وضوی او جهنم را گلستان می کند

شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند

نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند

ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند

اصلا حواسم نیست؛ ایوانی ندارد مجتبی

شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا



#احسان_نرگسی


.

میلاد_امام_حسن#  

امام_حسن#  



امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند

امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند

هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند

با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند

چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده

استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده


ماه علی از راه می آید وقارش را ببین

آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین

در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین

در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین

بر خا‌ک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند

از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند


روزی عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش

بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش

نور علی نور است بی شک خشت خشت خانه اش

شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش

آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد

امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد


آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش

یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش

دنیا به هم می ریزد از بانگ انا بن الحیدرش

آمد که روز و شب بگردد دور زهرا مادرش

هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست

جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست


خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است

مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است

هر کس که فرزند علی شد ، فاتح صد خیبر است

او جای خود دارد ... غلامش هم شفیع محشر است

وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند

بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند


آب وضوی او جهنم را گلستان می کند

شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند

نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند

ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند

اصلا حواسم نیست؛ ایوانی ندارد مجتبی

شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا



#احسان_نرگسی


.

میلاد_امام_حسن#  

امام_حسن#  



امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند

امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند

هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند

با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند

چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده

استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده


ماه علی از راه می آید وقارش را ببین

آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین

در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین

در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین

بر خا‌ک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند

از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند


روزی عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش

بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش

نور علی نور است بی شک خشت خشت خانه اش

شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش

آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد

امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد


آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش

یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش

دنیا به هم می ریزد از بانگ انا بن الحیدرش

آمد که روز و شب بگردد دور زهرا مادرش

هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست

جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست


خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است

مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است

هر کس که فرزند علی شد ، فاتح صد خیبر است

او جای خود دارد ... غلامش هم شفیع محشر است

وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند

بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند


آب وضوی او جهنم را گلستان می کند

شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند

نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند

ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند

اصلا حواسم نیست؛ ایوانی ندارد مجتبی

شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا



#احسان_نرگسی



داغ ترین های تاپیک های امروز