زنی ک هرسال خودش تولدش را جشن میگیرد زنیست ک آرزوی محبت و توجه ندارد😞...
هرسال روز سوم اردیبهشت چشم میگشایم و شروع میکنم ب تدارک دیدن برای جشنی ب مناسبت تولدم......
هرسال جشن میگیرم و حسرت سال گذشته و عشقی ک جای آن در خانه کوچکم خالیست مهمان دلم میشود
و چرا... با اینکه اکنون 23 ساله شده ام هنوز در اعماق وجودم دخترکی 16 ساله تنهایی خود را در آغوش کشیده؟
16 سالگی ام ک دخترکم ب یکباره زن شد و بار زندگی بردوش کشید حالا شده یک غده سرطانی ک نه جذب میشود و نه میکشد ک راحت کند....
هنوز وقتی سنم را میپرسند دخترکم بغض میکند و میگوید 16 و من لب میزنم 23....
و چرا دیگر 17 و 18و 19 و 20 سالگی ام را ب یاد نمیآورم 😢
شده ام مثل یک موجود جهش یافته ک از اوج کودکی ب یک باره زنی 30 ساله شد....
شاید وقتی سی سالم شد ب آرامش برسم....
ان موقع تنو روح و ذهنم ور یک خط قرار خواهند گرفت و اینقدر نامتوازن نخواهم بود
تنی 23 ساله
روحی ک در 16 سالگی مانده
و مغزی ک تلاش میکند و خودخوری میکند و جان میکند ک 30 ساله باشد..... در کنار مردی 35 ساله
دل_نویس💔#
شهرزاد#