بخاطرشغل همسرم رفته بودیم ماموریت ،دیروزبرگشتیم زنگ زدن گفتن میایم خونتون،وحشتناک خستم،خونه که بازارشامه،اون طرفیم که میادخونمون یه آدم شدیدا وسواسه،فردا میشینه آبروی آدمومیبره😩من به جهنم اصلا،جون خودتون کف دستتون گرفتین دارین میاین شایدماکروناداریم😫شهرمونم وضعیتش قرمزه،شوهرعزیزترازجانمم ازخرشیطون پیاده نمیشه که حداقل فرصت بده این بی صاحاب مونده رومن تمیزکنم😕خودشم بازامروزرفته سرکارمن بایه بچه کوچیک وبدنی خسته برم اسیدبخورم😐حالامجبورم ازجونم مایه بزارم،بخدا دارم میترکم ازخستگی،کسی روهم ندارم کمکم کنه😑حالاپیشنهادشمابرای سریع راه افتادن کارهاچیه؟درضمن فرشهاروهم قراربود بدیم بشورن که اینجوری شد،حالاچندجاش لکه ،اوناروچطورپاک کنم؟
حتی# فکرکردن به کارخونه هم منوداره میکشه😶
