.
.روزی ما دوباره کبوتر هایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
.روزی که کمترین سرودبوسه است و هر انسان
برای هر انسان برادری است
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ای است وقلب رای زندگی بس است ...
.روزی که هر لب ترانه یی ست تا کمترین سرود ،
بوسه باشد .
روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی و
مهربانی با زیبایی یکسان شود .
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم . . .
و من آن روز را انتظار می کشم حتی روزی که دیگر نباشم احمد_شاملو#