2777

دختربارونی66 #

برای هشتگ "دختربارونی66" 27 مورد یافت شد.

سلام روز همگی بخیر🌹🌹🌹

چالش شعر 🌻


چشم تو از کهکشان راه شیری هم سر است 

شهر آشوب قلبم گشته و غارتگر است 


رازها در عمق چشمان خودت داری نهان 

راز زیبای تو در دریای جانم گوهر است 


بین ما حرفی و عشقی بوده از روز ازل

تا ابد چشمان تو این عشق را پیغمبر است 


پادشاهی می کند در ملک دل اما چه سود 

مذهب عشق مرا منکر شده چون کافر است 


باغ بی برگی جانم شکوه ها دارد ز او 

برده تاراج او برش را و باد آذر است 


کام من شیرین شود هر لحظه از هجران تو 

چون می تلخ مرا چشمان مستت ساغر است 


من چگونه وصف گیرایی چشمانت کنم 

شعرهایم را همه آن چشم زیبا زیور است... 

  

     دختربارونی66#    



پرچم سرخ تو را دیدم و قلبم لرزید 

شاه خوبان جهان بر من عاشق نظری 


به من خسته ی غمدیده نگاهی افکن 

من که جز عاشقی و شعر ندارم هنری 


دیگر از غصه به تنگ آمده این دل مولا 

آنچنانم که ز فریاد ندارم حذری 


چه شود آه که تعبیر شود رویایم 

گذرم بر سر کوی تو افتد سحری 


اشک بارم ز دو دیده فریاد زنم نامت را 

افکنم شعله به عالم ز دل پر شرری 


چه شود شاه مرا هم به زیارت طلبی 

قسمت می دهم ارباب به نام قمری....


     دختربارونی66#    

سلام روزتون بخیر و نیکی انشالله🌺🌺🍃🌺🌺

چالش شعر🌻


بهترین جای دلم تا به ابد خانه ی توست 

جان عاشق به خدا مست ز پیمانه ی توست 


ماه خورشید نشان آب تو را می خواند 

شرمگین از تو و طفلان حرمخانه ی توست 


تا که از راه وفاداری خود برگردی 

چشم دشمن و امیدش به امان نامه ی توست 


دشت یکسر شده گلگون ز جوانمردی تو 

سخن از عشق تو و نصرت مردانه ی توست 


به دلیران جهان نام تو رنگی داده 

که شجاعت همه میراث دلیرانه ی توست


از همان کودکی آموخته ام عشقت را 

تا قیامت دل من واله و دیوانه ی توست 


پدرم عشق تو را برد به دنیای دگر😔   

چون که دنیای دگر خانه و کاشانه ی توست 


دست من گیر که بیتاب تر از هر سالم 

ماه بی دست نگاهم به شفاخانه ی توست... 🍃🍃🍃 


          دختربارونی66#     





سلام روزتون بخیر🌷🌷🌿🌷🌷

چالش شعر 🌻


نوای ناب زندگی به جان من دمیده ای 

نشسته ای به چشم من، نشین که نور دیده ای 


که تا شوم من عاشقت به شیوه های رنگ رنگ 

نیاز خود بگفته ای و ناز من کشیده ای 


تو حاصل دعای من به روزهای بی کسی 

به روزهای عاشقی ز اشک من چکیده ای 


چه دیر عاشقم شدی چه زود مبتلا شدم 

چه دور گشته ای ز من چه ساده دل بریده ای 


پرنده ی سعادتی که ناگهانی آمدی 

کنون که عاشقت شدم ز بام من پریده ای   


منم همان فرشته ات همان یگانه در وفا 

که گفته ای به هیچ جا مثال من ندیده ای 


چو زهر گشته زندگی نمانده طاقتی مرا 

ندیده هیچکس چو من غریب رنج دیده ای  


بیا دوباره بوسه زن به گونه های زرد من 

که با غمت بهار را ز صورتم تو چیده ای... 


    دختربارونی66#  





سلام به همگی روزتون بخیر🌻 

چالش شعر🌻


چه دردی بیشتر از این که دردم را نمی دانی 

اشارت های چشمم را نه می بینی نه می خوانی 


به تاراج غمت رفته همه برگ و برم اکنون 

تهی گردیده ام از برگ چون باغی زمستانی 


چه خون ریز است عشق تو که زخمم می زند هر دم 

گهی با خنجر چشمت گهی با تیغ پنهانی 


منم آن خانه ی متروک که بی صاحب رها گشته 

تنش می لرزد و سرد است در شب های بارانی 


شبی با ماه همدم شد شبی با باد هم آغوش 

چه دردی در دلش خفته چه احوال پریشانی 


شدم درمانده و بی کس خبر از من ندارد کس 

زند طعنه کس و ناکس امان از حس ویرانی 


نگاه عاشقم مانده به راهت منتظر برگرد 

بیا و قصه ای سر کن بگو این بار می مانی... 🌻 


       دختربارونی66#  


کمی به خواب من بیا قدم بزن حوالی ام 

که چون هوای ابری و گرفته ی شمالی ام 


کمی نفس بیاورم کمی هوای عاشقی 

ببین پرم ز غصه و ز حال خوش چه خالی ام 


نگاه عاشقم به در نشسته منتظر بیا 

ترک ترک شده دلم چو کوزه ی سفالی ام 


تمام زندگی شده شمارش دقیقه ها 

چه خسته ام از این جهان اسیر این توالی ام 


سبک تر از نسیم صبح خیال خوب کودکی 

مرا برد به دورها به شهر خردسالی ام 


منم ز یاد رفته ای که نیستم به هیچ جا 

پناه برده ام به خود به خانه ی خیالی ام 


چو غنچه می شکوفد و بهار می شود دلم 

چو حال من بپرسی و بگویمت که عالی ام...  


     دختربارونی66#   

سلام به همگی روزتون بخیر🌷🌷

چالش شعر🌻

    شعله ی عشق تو افتاد به عمق قفسم 

    نه مرا پای گریز است نه فریاد رسم 

    

    طاقتم نیست خدایا نکند باور کس 

   آنکه آزرد مرا بود خودش هم نفسم 

 

   به جفا تیر شرربار زدی بالم را 

   کردی آماج بلا قلب من از پیش و پسم 


  تو  رها کرده دلم را و گذشتی  از من 

 من به اندیشه ی وصلت در امید عبسم  


  تو همان گنج نهان در دل کوه دردی 

  من مسکین به کنارت مثل خار و خسم 


 عمر من در هوس عشق چه بیهوده گذشت 

 کی رسد قافله ی مرگم و بانگ جرسم...🌻

 

     دختربارونی66#  

    

    

به جفاهای تو سوگند نرفتی از یاد 

یار پیمان شکنم از غم عشقت فریاد 


دیده بستی و گذشتی که نبینی اشکم 

دادی آسان به خدا خانه ی دل را بر باد 


تیر بود آمدی از راه و تو خواندی از عشق 

بردی از خاطر خود عشق خودت را مرداد 


چار دیوار اتاقم شده زندان و قفس 

نفسم سخت گرفته ست خدا را امداد 


باز از راه برس باز بخوانم از عشق 

که شده ماتم و غم با دل عاشق همزاد 


انتظار و غم دل صبر کم و درد زیاد 

خانه ی جور و جفا و غم و دردت آباد... 


 دختربارونی66#  

سلام روز همگی بخیر❤

چالش شعر🌻


خیمه بزن به قلب من صاحب این خانه تویی

مرغک پر بسته منم دام تویی دانه تویی 

تیره شده روز و شبم داد ز بیداد غمت 

روشنی خانه ی دل ماه به ویرانه تویی 

مست شدم تا که زدم جرعه ای از جام لبت 

هوش ببردی ز سرم ساقی میخانه تویی 

شعر منم شور تویی باده ی مخمور تویی 

کلبه ی احزان شده ام مجلس شاهانه تویی 

دست من و دامن تو چون که شدم خسته ی راه 

جان و تنم سوختی و دلبر جانانه تویی 

زلف پریشان شده ام گشت رها در کف باد 

من همه آشفتگی ام زلف تویی شانه تویی ...


دختربارونی66#  



داغ ترین های تاپیک های امروز