عدم اعتماد به نفس و مشکل چشم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 55 بازدید

پنج ساله ازدواج کردیم دو تا دختر دارم .من در دوران کودکی بر اثر تشنج چشمم دچار انحراف شده خیلی داغونم با کسی در این مورد صحبت نکردم ولی همش از عکس گرفتن با شوهرم فرار میکنم دیگه به خاطر این. حتی به گردش و تفریح هم نمیرم من از هر لحاظ خوبم فقط این چشمم شوهرم خیلی به طور غیر مستقیم بهم میگه باید عمل کنم اما من میترسم خوب نشم .و دوم اینکه جلوی شوهرم خجالت میکشم وگرنه پولش هم داریم فقط بحث خجالته و اینکه خوب بشم اصلا اعتماد به نفس ندارم .از همه کس فرار میکنم مهمانی نمیرم از شخص جدید که بخوام آشنا بشم خیلی میترسم شوهرم میگه آرایش بکن ولی من این چشمها رو چطور آرایش کنم شوهرم هم فقط آرایش چشم دوست داره وقتی میخواد از سرکار برگرده خیلی استرس دارم. آرایشگاه کم میرم وسایل آرایش هم کم میخرم زیاد باهاش صمیمی نمیشم که بهم نگه آرایش کن. روحیه ندارم مثل زن های 80 ساله شدم خیلی خوش سلیقه ام در لباس و آرایش که اصلا به چشم نمیام شوهرم چند وقت پیش بهم گفت که باید سی میلیون بهت بدم که بری عمل برای بینی و پوستم و چشمم ولی من روم نمیشه که بگم بیام تهران برای معاینه .انقد تحقیق کردم دکتر خوب هم بهم معرفی کردن ولی اصلا با شوهرم درمیان نذاشتم. راستی دخترم الان دو ماهه است فکر نکنم به این زودی عمل کنم و من هر روز دارم افسرده تر میشم

اطلاعات تکمیلی

سن 26 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز


تمام کارهای کمک به خودتان را برخود بسته اید و به خود حسابی سخت گرفته اید.

مطمئنا سختی ها و حرف های زیادی را در طی این سال ها تحمل کرده اید اما اجتناب و فرار راه مناسبی برای روبرویی با مسایل نیست. 

متوجه ناراحتی تان هستم و حتی ممکن است احساس خشم زیادی را تجربه کنید.

اما صادقانه بنویسید این رفتارها چه سودها و چه ضررهایی را برای شما به همراه خواهد داشت.

زندگی زناشویی تان تحت تاثیر این اجتناب شما ممکن است چه آسیب هایی ببیند که برای شما و دخترتان صدمات روحی همراه خواهد داشت.


به شخصیت خود احترام بگذارید

درست است که معایب شما ممکن است موجب تفاوت شما با سایرین شود اما آیا این متمایز بودن زیبا نیست؟! البته سعی نکنید که زیاد از حد، از دیگران متفاوت باشید!


اجازه ندهید ضعف تان شما را عقب نگه دارد

چندی پیش زندگی روزمره و کاملا عادی یک دوقلوی به هم چسبیده را می دیدم. پدر و مادر این دوقلو آن ها را به گونه ای تربیت کردند که باور داشته باشند می توانند هر کاری را که دیگران قادر به انجامش هستند، انجام دهند و البته آن ها هم این کار را عملی کردند! تصور کنید اگر این دو قلو به جای آنکه آغوش خود را به سوی این ضعف بگشایند، ذهن خود را درگیر آن می کردند زندگیشان چقدر متفاوت از این زندگی طبیعی می شد؟


با توجه به تعریف هایی که از خود کرده اید. خانم قوی هستید فقط لازم است به قدرت خودتان باور داشته باشید تا اجازه ندهید ضعف تان مانعی برایتان شود.


پایدار باشید🌹🌹🌹

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha