پدر خيانتكار

با سلام و عرض ادب.

پدر من ٥٥ سال سن داره، من كه ٢٥ سال و خواهرم ٢١ سال داره دو فرزند اين خانواده ايم. من مدرك كارشناسي گرفتم و نامزد دارم و خواهرم فعلا دانشجو هست.

از وقتي يادم مياد پدر و مادرم هميشه مشاجره داشتن و خيلي وقتا فضاي خونه متشنج هست. من و خواهرم از نظر درسي هميشه وضعيت خوبي داشتيم، اما الان به خاطر اين قضايا كه خدمتتون عرض ميكنم واقعا از درس خوندن افتاديم و دائم استرس شديد داريم، حتي من شبا به زور ساعت ٣ خوابم ميبره و دردمو به هيچكس نميتونم بگم!

پدرم دائم دست به خيانت ميزنه، انگار نوعي عادت شده براش. گاهي با ٢-٣ نفر همزمان چت ميكنه و بيرون ميره، شماره هر خانومي كه داره شروع ميكنه باهاش طرح دوستي و صميميت ريختن، همه خانومها رو با "تو" خطاب ميكنه، تو خونه غالبا پرخاشگره ولي از انجايي كه من از پي ام هاش خبر دارم بسيار لطيف با اونا برخورد ميكنه! ما هميشه ترس داريم از ديدار با خانوماي غريبه تر فاميل، كه نكنه بد حرف بزنه و يا شمارش رو گير بياره و آبرومون بره😞

مدتي پيش هم مادرم رمز گوشيش رو باز كرده بود و كلي چت با دوتا خانوم ديده بود كه ما هم يواشكي متوجه شديم و چه حرف هاي ركيكي... مادرم هم متاسفانه تحصيلات پاييني داره و عليرغم اينكه خيلي ساده و پاك و مهربونه، تو يه سري مسائل اصلا سياست نداره. اين موضوع رو رك به پدرم گفته بود و با اون خانومهاي هرزه هم تماس و تهديد و ... يه هفته فقط خونه ما جنگ بود، پدرم هم اصلا ادمي نيست كه از رو بره، و دائم تهديد ميكرد كه تركتون ميكنم و خسته شدم و ... و جالب اينجاس هر دو فكر ميكردن ما متوجه نيستيم چه خبره، كه ديگه من پيشقدم شدم و با مادرم صحبت كردم و بهش گفتم نبايد به روش مياوردي، خودمون تحقيق ميكرديم و پاي اون زن رو ميبريديم با تهديد، چرا كه بار اول نبود پدرم اينكارو ميكرد و كار از صحبت با پدرم گذشته. تا يادمه هميشه از اينكه اون بالاتر از مادرم هست و مادرم خانوادش خوب نيستن حرف ميزنه، در صورتي كه عادلانه بخوايم نگاه كنيم اصلا اينطور نيست و همش بهانه هست. تنها مشكل مادر من اينه كه بلد نيست عشوه بياد و به خودش خيلي برسه! بلاخره هرجور شد مادر بيچارم بخشش كرد و اون بحث تموم شد...
حالا مسئله اينه، پدرم جديدا براي امور كاري با خونه يكي از اشناها رفت و امد داره تا به خانوم اون خونه آموزش لازم رو بده، من و خواهرم متوجه شديم كه با اين خانوم وارد چت كردن شدن (خانوم فاميل نيست و دوست خانوادگي است، ٣٥ ساله، همسر خيلي گلي داره با دو فرزند كوچك ٨ و ٢ ساله، شديدا ادعاي پاكي و مومني)، اين چت ها خيلي زياد شدن و به جاهاي باريك دارن كشيده ميشن طوري كه هربار براي ديدار بعدي قرار بوس و كارهاي ديگه ميذارن! و كسي غير از ما كه بعد از شك تل گرام پدرم رو هك كرديم خبر نداره و فقط غصه ميخوريم! مادرم خبر داره كه پدرم براي كار اونجا ميره (و هنوز هم اموزشهاي كاري باقي مونده كه بهونه خوبي است) اما بنده خدا نميدونه كه چه خبره، ولي از خيانت هاي قبليش واقعا خورد شده، اين ديگه قابل هضم نيست براش! فقط من يكم بهش فهموندم كه نذار بره اينقد خونه اين زن، (چون مادر ساده من اين كار رو جور كرده براشون) اين زن خيلي پر رو هست و ممكنه بد بشه، و هيچ حرفي از چت و ارتباطشون نزدم.
تروخدا بگيد ما چه كاري ميتونيم بكنيم تا مادرم بيشتر از اين ناراحت نشه و متوجه نشه، ولي اون خانوم هم دست از اين كار برداره؟ چه طوري ميتونيم پيامي انتقال بديم به خانوم كه نه صداش دربياد و نه ما رو شناسايي كنه و هم مارو هم خودشو بدبخت نكنه؟
طبق چت ها، در كمال ناباوري پا دادن و لوسبازي از سمت خانوم بود!!! و پدر هم كه منتظر چنين فرصت هايي...

واقعا نميتونيم با خانوم يا پدرم رو در رو صحبت كنيم! سخته برامون! حتي براي خانوم قبلي كه با پدرم چت ميكرد و يه هرزه بود نقشه دارم كه تعقيبشون كنم و خانومه رو تهديد كنم، چون خيلي توهين و حرفهاي ركيكي به مادرم زده بود توي چت هاش با پدرم، و وقاحت رو به تمام و كمال رسونده بود. مطمئنم هنوز با اون هم در ارتباطه پدرم.