2794

بلاتکلیفی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 188 بازدید

دو ساله با یه اقا در ارتباطم، ۲۸ سالمه، ازدواجم جور نمیشه، هر وقت تنهام خاستگار خوب ندارم، هر وقت میرم تو رابطه برام خاستگار میاد، تهشم اون رابطه به نتیجه نمیرسه، ۴ ساله بین مدرنیته و سنتی گیر کردم و دیگه خسته شدم، آخرین بار هم ۶ ماه پیش برام خاستگار اومد، که چون دلم گیر بود و تعهد داشتم رد کردم، و به این آقا با اینکه شرایط نداشت گفتم و اومد خاستگاری، ولی به خاطر نداشتن شرایط، پدر و مادرش از اول شُل اومدن، همچنین پدرش کنسر داره، و بعد از خاستگاری اونا از من، مشخص شد که پدرش باید فعلا درمانش رو ادامه بده و ناره باید شیمی درمانی شروع کنه، همین موضوع مانع از ادامه ی کارهای ما شد، الانم به من میگه صبر کن، قول میدم حداکثر تا یکسال دیگه بیام، اما من باهاش کات کردم، دیگه تحمل این بلاتکلیفی رو ندارم، نمیدونم کار درستی کردم یا نه، خیلی گیج و بلاتکلیف و نا امیدم، نمیدونم کار درستی بود که تو شرایط ولش کردم یا نه، اون خیلی بهم وابسته بود، از طرفی من حس بدی دارم، میخوام یه مدت تنها باشم هم بیشتر به خودم بپردازم با خودم خلوت کنم، هم اگه خاستگار اومد بتونم بهش فکر کنم، ترس از ۳۰ سالگی هم دارم، به شدت هم دلم تشکیل خونواده و بچه میخواد.

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۸ جنسیت زن شغل کارمند وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

روانشناس، روان درمانگر و مشاور

درود
کاملا کار درستی انجام دادید،بهترین تصمیمی بود که گرفتید که یه مدت به خودتان برسید فرصت ها را از دست ندهید این آقا شرایط مناسب شما را ندارد،،بگذارید آدم‌های دیگه به شما نزدیک شوند و توی آرامش بهترین تصمیم را بگیرید 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید