2794

ازدواج

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 154 بازدید

سلام من یک سال و نیم قبل پسرعمم بهم پیشنهاد ازدواج داد و منم قبول کردم‌.اما بعد از گذشت یک ماه یه دفعه دیدم بهم پیام داده و کلی تهمت بهم زد و بلاک کرد.در آخر پیامش نوشته بود بخدا خودم خیلی بابت این موضع ناراحتم و عاشقانه دوست دارم و فراموشت نمیکنم و مجبورم ترکت کنم.دوباره امشب بهم پیام داده ک بخدا مجبور بودم شرایط ازدواج نداشتم  بیکار بودم خونه نداشتم و توام خاستگار پروپا قرص داشتی. وقتی خانوادت راضی هستن و منم دلم میخاست خوشبخت بشی و... قصدم واسه ازدواج باهات جدیه و نمیتونم بدون تو زندگی کنم.کلی التماسم کرد ک  یه فرصت بدم تا حرفاشو بهم بزنه 

اما من قبول نکردم.و  بگم ک الان ما یک و نیمه ک رفت و آمد نداریم و حتی حرف هم باهم نزدیم.پسر عمم خیلیی پسر خوبیه خیلی آروم و سر ب زیره.ب من گفت ک باخانوادش،صحبت کرده گفته اگر منو تونست راضی کنه بیان واسه خاستگاری.حالا ب نظر شما میشه به این آقا تکیه کرد؟آخه من خودم خیلی بهش علاقه دارم اما میترسم چون قبلا یه بار جداشدم 

و اینکه من ۲۱،سالمه و پسر عمم متولد ۷۷

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۱ جنسیت زن شغل آزاد وضعیت تاهل مطلقه
پاسخ مشاور

روانشناس، روان درمانگر و مشاور

شمایی که یک بار تجربه تلخ داشتی از شما انتظار میره خیلی عاقلانه‌تر عمل کنید از من سوال کردید که آیا می‌شود به او تکیه کرد نه یک کلمه بیشتر نیست نه!!!!
به نظر می‌رسه که ایشون تعادل روحی نداره دوباره شما دارید یه راه رو اشتباه میرید این همه آدم چرا پسرعمه چرا فامیل لان تو شرایط شما علاقه حرف اولو نمی‌زنه یعنی علاقه داشتن کافی نیست اینجور که به نظر می‌رسه ثبات نداره لطفاً گزینه‌های دیگری را مدنظر قرار بدید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید