توی یه مسئله عاطفیم احساس ابهام و سردرگمی دارم!

سلام وقت بخیر

من یک دختر ۲۱ ساله هستم و دانشجو رشته مشاوره.

یک سوال داشتم ازتون راستش من حدودا یک سال پیش با یک آقای که مدرس یکی از کلاس های که میرفتم بودند آشنا شدم این آقا خیلی باب ملاک های بنده بودند و دقیقا همون چیزی بودند که من میخواستم از شریک عاطفیم(اون چیزی که من میدیدم ازشون سرکلاس چون نه رابطه ی شخصی داشتیم نه چیزی)

من درکل آدم منتقدی هستم و در کلاس ایشون هم همین روال بر پا بود و باهم بحث و مشاجره ولی البته در قالب خوش برخوردی و شوخی.

من از ایشون خوشم میومد رفته رفته کارای که گاها انجام میداد هم من جوری برای خودم تداعی می‌کردم که گویا ایشون هم علاقه ای داره و بچهای کلاس هم میگفتن که اقای فلانی انگار ازت خوشش اومد و بگذریم

راستش اون کلاس تمام شد و من دیگه ایشون رو ندیدم

ولی برای یک کار پژوهشی بهشون پیام دادم که باهام همکاری کنن و ایشون بعداز دو سه روز طول دادن و دیر پاسخ دادن و با کمال تعجب که اول گفتن باشه و مشکلی نیست و اما در نهایت گفتند نمیتونن همکاری کنند

من خیلی اذیت شدم به شدت!

کم کم گذشت و من حسم بهشون تغییر نمیکرد ازش خوشم میومد هرچند ایشون نه کاری میکرد نه چیزی که برمبنای این باشه ک به من علاقه داشته باشه ولی همچنان من دوستش داشتم چکش میکردم حالم بد میشد از دیدن بقیه کنارش و...

وقتی هم این حسو بهش داشتم واقعا کسی به چشمم نمیومد .

یه مدت کوتاهی هست که حسم خیلی بهش کمتر شده و نه مثل قبل چکش میکنم نه بهش فکر میکنم.

در همین حین گاها سرکار یا جاهای دیگه آقایونی رو میبینم که باب معیار ها و ملاکام باشه علاقه دارم بهم توجه کنند و یا مثلا خودم رو بهشون نزدیک کنم...

سوالی که مدام توی ذهنم میاد و جوابی ندارم براش اینه که مگه من عاشق اون آقا نبودم ؟ آیا مثلا اون احساس عمیق و شدیدی که بهش داشتم الکی بوده؟که الان با دیدن این افراد چنین حسی درونم ایجاد میشه؟از طرفی هم میگم من اگر این آدما هم بیان جلو من اوکی نمیدم اگر یهو اون اومد گفت چی درصورتی که میدونم نمیاد اون آقا ولی هست در ذهنم و در برابر آدمای قرار میگیره که دارم می‌بینم و باب ملاکام هست و مدام در ذهنم مقایسه میشه.

یعنی نمیدونم چرا منکه اینقدر این اقارو دوست داشتم و علاقه داشتم بهش چرا الان فکر کسی  دیگه رو بايد بکنم یا حتی داشتن رابطه عاطفی با اونا وقتی هنوز در ذهن و قلبم حضور داره؟

یه حس بد میگیرم.

البته در اون مدتی که بهشون علاقه داشتم گاها ممکن بود یهو فکر یک آدم گذرا از ذهنم عبور کنه ولی فقط فکر داشتن رابطه عاطفی با اون اقا تو ذهنم بود نه کسی دیگه.

میشه بهم کمک کنید؟