ما تو عقدیم همیشه شوهرم هفته ای ی شب میومد پیشم شبم میموند
این چند شب به بهانه مهمونی های شب یلدا دو سه شب پشت سر هم موند
امروز خبر دادن حال مادرشوهرم بده از ۷ صبح رفت
فردا هم درگیر
انشاالله که خوب بشه مادرشوهر خوبی دارم
ولی اصلا خوابم نمیبره
دلم برای شوهرم تنگ شده انکار عادت کردم بهش
خیلی حس بدی دارم دوست داشتم پیشم بود
۱ سال و دو هفته است عقدیم اولین باره همچین حسی دارم