خانما من همسرمو خیلی دوس دارم و قبل از اینکه بیاد خاستگاری ما میشناختیمشون و میدونستیم زیاد اهل حرف نیس و توداره ولی الان ۴ سال از زندگیمون میگذره و یه دونه دختر سه ساله دارم همسرم روز به روز داره حسش به من کمتر میشه میگه دوستت دارم میدونم اینو ولی اصلا ابراز نمیکنه بغل اصلااااا خودم بابد به زور برم تو بغلش یا مثلا جلو خانوادش اصلا انگار وجود ندارم گاهی وقتا یکی رو میخام که بهم محبت کنه دستمو بگیره واقعا عقده کردم یه دختر ۲۲ ساله واقعا احتیاج داره 🥲بنظرتون چیکار کنم یعنی مشکل از منه؟؟؟؟
مشگل ازشما نیس قطعا
ولی تاحالا نیازتو باهاش درمیون گذاشتی؟
باهاش حرف زدی؟
حق داری
من ۳۱ سال و مجردم ، بی عشقی داره اذیتم میکنه
خوب اگر از اول همینطوری بوده پس تغییر نکرده
چه اشکال داره شما محبت کن و هی برو سمتش
ولی خدایی شوهری که کاری به زنش نداشته باشه گلی است از گلهای بهشت ، این چیه مثل شوهرهای ما مثل کوالا میچسبن به آدم 😤😒
اره خیلی حرف میزنم همون لحظه بغلم میکنه بعدش میره تا ۴۰۰ سال دیگه😔
جلو خانوادهی همسر خیلیا اینجورین😒
اتفاقا دیشب هوا سرد بود بعد اومدیم تو سالن بخوابیم بعد جاها جوری میشد که منو شوهرم کنار هم نبودیم منم بچه ها که خوابیدم به زور رفتم تو بقلرشوهرم.یعنی میخوام بگم سخت نگیر
بنظرم باهاش حرف بزن نیازهاتو بهش بگو
بعضیا بی میل نیستن بلد نیستن و مثلا جلو خانواده خجالت میکشن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
