خوب اینم یه شبه مثل بقیه شبهاست دیگه....
قبلنا یادمه شب یلدا که میشد یامهمون داشتیم یا خونه مادربزرگامون مهمون بودیم دور کرسی یا اتاق پذیرایی... بدون کوچیکترین دغدغه خاصی.. هر لباسی که تو کمد داشتیم میپوشیدیم وهدفمون فقط وفقط دور هم جمع شدن بود وهیچ.. آجیل وشیرینی وانار وهندونه هم که تقریبا تو خونه هممون پیدا میشد... چون به گرونی سرسام آور الان نبود که یه عده حسرتشو بخورن... خلاصه اینکه اون زمونا با اینکه همه چیز ساده بود ولی بیشتر خوش میگذشت وروابط دوستی وفامیلی محکمتر بود..
اما در حال حاضر همه چیز شده کلاس گذاشتن الکی یه عده.. ازچیدن میزهای آن چنانی یلدایی ومناسبتی بی روح واحساس همراهه ست کردن وپوشیدن لباسهای قرمز وسبزیلدایی باصورتهای عملی مزین به لبخند ژوکوند ملیح زورکی.... رو به دوربین عکاس یا عکس گرفتن سلفی با آیفون پرومکس وپست گذاشتن تو اینستا برای فالوورای محترم بیکار و بدبخت بیچاره رویا پرداز که اکثرا از فرط بیخیالی وبی هدفی..صبح تا شب غرق فضای مجازی ان..
بعدشم که ایام مبارک ومیمون کریسمسو در پیش داریم ویه عالمه سوژه کلاس گذاشتن با تم کریسمس ودرخت آذین بسته وبابانوئل بیچاره که خودشم خنده اش میگیره ازین جماعت مسلمون خودنما که دنبال لباسشن برا شب اول ژانویه..😁☃️🥂🎃🎅🏻🧑🏻🎄
آهان راستی چرا هالووین یادم رفت؟؟
نوروزم که دیگه برو بیای خودشو داره که نپرس ونگو برا کسی...
بعد عیدم که محرم میرسه وکار وکاسبی آرایشگرا سکه. چون یه عده زیادی از بانوان محترم همه دنبال یه سالن عالی زیبایی واسه کاشت ناخن ومژه ومیکرو ورنگ ومش وپیدا کردن لباس مشکی ست با بچشون وآقاشونن... حتما هم بایدست باشن با همدیگه والا شب روز نمیشه.. 😂
خلاصه اینکه این دور تسلسل بطور مداوم هر سال تکرار میشه وتکرار میشه...
که چی بشه حالا؟؟؟
کسی نمیدونه🙃😑
والسلام
نامه ناتمام....
دیگه بریم بخوابیم 🥱🥱🥱🥱
