https://abzarek.ir/service-p/msg/886587 امشب هم درست مثل شب های قبل به پشت بام رفتم تا کمی با ماه هم صحبت شم.
چون آخرین باری که دیدمت بهم گفتی بعد از من حرفهات رو به ماه بزن قول میدم که ماه من رو هم در جریان حرفهات بذاره اما امشب خبری از ماه نبود، آسمون جوری ابری بود که با خودم گفتم نکنه هوای دلت گرفته؟ چون بهم گفته بودی رابطهی خوبی با ماه و آسمون داری، شاید اینبار ابرا با اومدنشون میخوان غمی که تو توی دلت داری رو با من در جریان بذارن.میبینی ژنرال من؟ حتی آسمون هم فهمیده که درد تو درد منم هست.
- هانیکو
_بچها نخندینا :) ... صرفا چون تو حاضری برای باورت کشته شی ، به این معنی نیست که باورت درسته🙂ولی من بیشترین ضربان قلبمو موقع قشنگ ترین اشتباهم داشتم❤️یک ساعت بخاری رو خاموش کن و دعا کن سردت نشه تا فاصله علم و اعتقاد رو بفهمی..افراط تو هرچیزی سمه ×😉 خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند//هرچیز در این خانه بی برگ و نوا بود//گفتند چنینیم و چنانیم٫دریغا//اینها همه لالایی خواباندن ما بود💔