در افسانهها آمده پادشاهی از یونان مردانش را فرستاد تا «بهشتِ زمین» را پیدا کنند. در امتداد دریایی که زیر آفتاب چون یاقوت کبود میدرخشید، ساحل باشکوهی را یافتند که پسزمینهاش با کوهها و درختان تزئین شده بود. آنجا آنتالیا بود.
اگر اهل عکاسی هستید، طبیعت چشمنواز آنتالیا آنقدر دست و دل باز است که ممکن است شارژ کم بیاورید. اگر ترجیح میدهید تنها از مناظر لذت ببرید، آنتالیا مثل تصویر فوقالعادهای است که جان گرفته. بعد از بازدید از شهر باستانی کالهایچی با قدمت چندهزار ساله و موزهی آنتالیا، شاید بد نباشد در پشت آبشار (بله پشت آبشار!) دودَن بنشینید و چیزی بنوشید.
اگر فرستادگان پادشاه امروز به آنتالیا رفته بودند، شاید در پارک آبی کُنیآلتی یا سواحل درخشان آنجا مشغول تفریح بودند؛ یا در یکی از تورهای روی کشتی، در میان مدیترانه موسیقی زنده گوش میکردند و از روی صخرهها شیرجه میزدند. شاید آنقدر سرگرم خوشگذرانی و خرید میشدند که فراموش میکردند به شهرشان برگردند و به پادشاه بگویند که «بهشت زمین» را پیدا کردهاند.