پنجشنبه شب زمستان سال ۷۸ هوای برفی، کنار بخاری و دفتر مشق خوابت برده یهو یک پتوی گرم مادرت روت می اندازه. صدای تلویزیون و بوی نارنگی که خونه رو پر کرده.
دلم اون شب و اون لحظه رو می خواد. فقط همین
بخاطر اینکه تا شب به گوشیم دست نزنم ،از صبح گذاشتمش تو کمد و الان خودم کجام؟ تو کمد
لایک نکنننننن🦖، اگ تو یه تاپیک دیگ بات بحث کردم ولی تو یه تاپیک دیگ بات مهربون بودم بدون اسم کاربریا یادم نمیمونه وگرنه من هنوزم ازت بدم میان عن خانوم فضول😒🔫🔫 کاربر نی نی سایتی عزیز: حس ششم و زهرمااااار حس ششم و مرضضضض چالش ناشناس، حرفی سخنی بوگو : https://harfeto.timefriend.net/16728622879540