شاید اگر سعدی مردم این زمانه را میدید،اینگونه می سرود. بنی آدم ابزار یکدیگرند ،گهی پیچ ومهره،گهی واشرند، یکی دیگران راکند نردبان، یکی میکشد بار نامردمان، یکی اره تا نان مردم برد، یکی تیغ تاخون مردم خورد، یکی چون قلم خون دل میخورد، یکی خنجر است وشکم می درد، چوعضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها درپی کسب و کار، خلاصه پر از نفرت وکین و آز، یکی همچو کرکس یکی چون گراز، تو کز محنت دیگران بی غمی، دراین عصر نامت نهند آدمی
بعضی شبا عجیب دلتنگت میشم نمیدونم واقعا نمیدونم به هر دری زدم که قسمتم بشی اما نمیشه من از خدا فقط یه چیز میخوام اونم لحظه ای که خودمو توی لباس عروس دیدم حداقل با اونی که دوسش دارم باشم میدونی از اون دردناک تر چیه؟؟؟تو حتی نمیدونی من حاضرم برات تک تک استخون هامم بدم یادت باشه هیچکس اندازه من نمیتونه دوستت داشته باشه این چند بیت شعر تقدیم به خودت عزیزترینمA❤️میخوام بدونی که دلم داره برات پر میزنه🕊مثل یه داروغه شبا به هر دری سر میزنه 🥺وقتی میای با اون چشات دنیامو پر نور می کنی💫غصه ی تنها موندن و از دل من دور می کنی 🥹عمری اگه نگات کنم از دیدنت سیر نمیشم😍بدون که عشق تو زده خیمه به صحرای دلم 🫀اگر که باور نداری گوش کن به حرفای دلم...
تاحالا شده واسه حفظ شرایطی ک ازش متنفری بجنگی؟؟؟؟ دوست داشت با کل شهر بخوابه..... منم دیگه بیدارش نکردم🤷♀️. ب قول تتلوی عزیز بحث لیاقته قورباغه رو تو تشت طلام بزاری باز میپره تو مرداب. تو نخواستی ک عوض شی هر کاری کنمهمینی واسم آرامش نذاشتی و خب این درد کمی نیست. بیخودی گردن من نندازمن وانمود کردم دردم نیومد،اما درد پیرم کرد... فقط اونجا که شادمهر میگه:منو دوست داشت ولی هربار خلافش اتفاق افتاد،اونم دوست داشت منو اما نه اونقدر ک نشون میداد.