البته ننش بد عادتش کرده اگه من عصبانیم بشم بش طرفداریش میکنه الانم تازه از طبقه پایین اومد با گریه باز دوباره رفت پایین چکارش کنم دختر کوچیکمو بیدار کرد عصبانی شدم به دخترم گفتم دیکه الان میزنمت از بس که حرف حالیش نمیشه مادرشوهر احمقم برداشت بچرو برد اصلا دلم نمیخاد برم دنبالش تا صبح نخوابه اذیتش کنه که بفهمه هرچی میگم ولش کن نازشو نکش بدتر میشه نمیفهمه اعصابم بهم ریخته اس نمیخامم جواب بدی بدم که شوهرم ناراحت بشه لطفا یه چیزایی پیشنهاد بدین میخوام با سیاست اینفعه با مادرشوهرم وهمسرم بگم که مادرش دست از سر بچه برداره هردفعه ام اینطوری میکنه منو شوهرم دعوامون میشه