بچه ها من باهاش ۴ ساله هستم و خیلی هم دوسش دارم خودشم واقعا دوسم داره هرچی میگم سعی میکنه گوش کنه از چیزایی که ناراحت میشم سعی میکنه انجام نده رفیق بازم نبوده تا الان،
بار اول اومد خواستگاری خانوادش مخالف بود بار دوم تا مهربرون پیش رفت ولی خودش ول کرد و رفت گف نمیخوام چون مامانبزرگت جنوبیه، در هر صورت من خودم بش اصرار کردم برگرده اونم قبول کرد و الانم دوسم داره و میخوادم و میگه با همون مهریه قبلی ۸۰ تا سکه فقط بیشتر مهریه نمیکنم اگه میخوای میایم خواستگاری اگه نمیخوای نه، بابامم بم گف من دیگه ۸۰ تا سکه رو قبول ندارم چون ول کرد رفت و قابل اعتماد نیس، ولی من خیلی عاشقشم به نظرم دوسمم داره چون حاضر شده چندبار بیاد خواستگاری، شماها بگین چیکار کنم؟