سلام دوستان، من تازه عضو شدم، چند روز پیش یه اتفاق برای یک بنده خدایی افتاده که من دیدم جالب است و اینجا برای شما می گذارم. موضوع : دختر خانمی فوق لیسانس با شغل بسیار خوب و موقعیت اجتماعی خوب و خانواده ی با اصالت و متوسط( یک خواهر بزرگتر پزشک متاهل دارد و یک برادر با تحصیلات بالا و موفق و متاهل و پدر و مادر آموزگار )این دوست ما خانواده ی بسیار خوبی و موفق و صمیمی دارد. ایشان در هفده سالگی نوجوان بازیگوشی بود و برخلاف خواهر و برادرش پی درس نبود ودر همان حال و هوای نوجوانی عاشق برادرشوهر کوچک خواهر شده بود و چند نامه ی عاشقانه نوشته بود. مادر پسرک متوجه شده و پنهانی به همراه پسرش با دخترک قرار گذاشته و می گوید اگر بهم علاقمند هستین ما آستین بالا بزنیم، پسر در کمال ادب و احترام می گوید به دختر( خواهر زن داداشش)علاقمند نیست و موضوع خاتمه می یاد اگر چه دختر ابتدا کمی دلخور شده و شرمگین می شود ولی مادر پسر آنقدر با درایت و مهربان مسله را مدیریت کرده که دختر نیز بعد از مدت کوتاهی ماجرا را فراموش کرده و حسابی به درس رو می آورد و در بیست و چندسالگی فوق را می گیرد و جای خوبی استخدام می شود، حالا بعد از چند سال برادر شوهر دوم خواهرش( دوبرادر بزرگ پزشک هستند و برادر کوچک مهندس )بعداز دو سال زندگی با خانم دکتری توافقی جدا شده و به خواستگاری این دختر آمده است. اگرچه از ماجرای عشق و عاشقی بچگانه ی دختر، تنها مادر پسر، خبر داشته اما دختر خانم بعلت شرایط پیچیده بوجود آمده، مجبور شده ماجرا به خواهرش بگوید و خواهرش هم او را دعوا کرده. دختر خانم متوجه شده برادرشوهر دوم خودش ایشان را به مادرش پیشنهاد داده چراکه این دختر را سرزنده و پر از شور زندگی و شاد می داند( برخلاف همسر سابق خانم دکتر )خواهر دوستم دچار تردید شده است اگر چه آن عشق و عاشقی خیلی سطحی و بچگانه و یک طرفه و بسیار کوتاه مدت بوده و آن پسر هم خودش خاطرخواه فرد دیگری است اما می ترسد در آینده دیگران از ماجرا بو ببرند. این را هم بگویم خانواده شان بسیار متشخص و آرام هستند اما خواهر دوستم مردد شده و نمی داند چه جوابی بدهد. این را هم بگویم از نظر شخصیت و اخلاق این برادر وسطی با آن دو تا فرق دارد. آن دو بلند قد و کشیده و سفید پوست و خوش اخلاق و خنده رو اما ایشان قد متوسط و سبزه رو و آرام و کم حرف( به مادرش رفته است ). دوستم می گوید خواهرش از وقتی با این برادرشوهرش صحبت کرده خیلی شیفته ی او شده. این را هم بگویم با توجه به روحیات و اخلاقیات این خانواده، هرگز این راز از زبان مادرشوهر و برادرشوهر کوچک برملا نخواهد شد. از این ماجرای عشق و عاشقی ده سال گذشته است و دختر خانم کاملا ماجرای علاقه بچگانه را فراموش کرده و آن را صرفا یک هیجان بچگانه ی زودگذر می داند و مطمئن هست دیگر هیچ علاقه ای به آن فرد ندارد و به قول خودش شاید هم اصلا نداشته است. در ضمن خواهر دوست من هم بسیار دختر باشخصیت، موقر، مهربان و دوست داشتنی است.
خواهر ایشان دوست دوران بچگی من هستند و صرفا یک درد و دل با من داشتند. و من پیشنهاد مشاوره دادم. شما بودین چه می کردین
این خانواده دوست ما، انسانهای شریف و صادق و درستکاری هستند.
سپاس
