چهارماهه اززایمانم میگذره یکم حساس شدم بهم ریختم شوهرمم فرق کرده مشکلات مالی هم داریم خواهرای شوهرم میگن برو مسافدت خونه خواهرت کرج نباش یک مدت دورباشین برای روحیه خودتم خوبه
نمیدونم برم یانه
تاحالا فقط دوشب نبودم خونم
واینکه یکم دوری براش بد نیس بنظرم
احساس میکنم نیازه دلش تنگ شه منو نمیبینه اصلا حالا نظرشماهاچیه
جاریمم رفت ده روز بابچه هاش تهران اخه اونم زایمان کرده بود...
کارشوهرمم حوریه که صبح زودمیره تا ساعت یک
ساعت سه میره تا هشت بعدم باشگاه بعدم ازخستگی چشماش بازنمیشه
میخام اگه برم تزنگم پیام ندم ببینم هوامو میکنه دلش یانه الان جوری شده ارایش میکنم براس اما نمبگه هیچی قبلا میگفت اخه .