من که دیگه مهمونی نمیگیرم
از وقتی بابام رفت یه مهمونی دورهمی رفتم اونم اینقدر صدای بابام تو گوشم بود تو مهمونی همه جا بابام رو میدیدم.
وقتی غذا آوردن یادم اومد که هی بابام میگفت اینو داری فلان چیز رو میخوای .فقط بابام حواسش به بشقابم بود.
بعد اون مهمونی تا یه هفته مدام گریه کردم بعد اون هم نه مهمونی رفتم نه مهمونی گرفتم😔🥺