یه پسری هست فامیله مادرم پسره رو خیلی قبول داره ولی ادم عجیبیه مثلا وقتی میخنده خندش صدا نداره گاهی هم میبینمش چشماش سُرمه کشیده ولی چشماش بینهایت زیباس سیاه چشمش مژه و ابروی سیاهی داره پوستشم سفیدع بعد وقتی حرف میزنه با دستاش میحرفه لباشم کج مَوَج میکنه کلا خیلی عجیبه بعد من خیلی کم صحبت کردم م باهاش میخام منو تو گوشیش داشتع باشع چیکار کنم اینم بگم زاویع فکش خیلییی خوبههه چشم ابرو مشکیی اصلهه واقعاا🤤 فقط اینکع من قبلا رل داشتم و ایشون خبر داشت ازاون موقع خیلی رفتارش بد شده گاهی میبینمش سلام میکن ب زور میگه سلام ن نگاه میکنه ن حرفی میزنه گاهیم سوالی چیزی میپرسم جواب نمیده امکان داره از من بدش بیاد دیگگ؟؟؟؟😓😢 البته قضیه رل زدن من مال خیلی قبل بودع الان خیلی عوض شدم نماز هم میخونم
برای هیچکس مهم نیست تو چجوری شباتو صب میکنی پس بزار هرکی هرچی دلش خواست پشت سرت بگه و تو واسه خودت زندگی و از هر لحظه اش لذت ببر!عمرت آنقدر طولانی نیست که بخوای نگران این چیزای بیخود باشی فقط آخرش خودتی و خدات و آرزوهات پس همین سه تارو محکم بغلشون کن:) اون لحظه ای که یه بچه ایو میخندونم و باهاش بازی میکنم همون لحظه دنیام یه درجه رنگی تر و قابل تحمل تر میشه رفتن رو به کسی میگن که امده باشد ما که نیامدیم ریشه دراین خاک و وطنیم:)))) بابا وقت خداحافظیه ولی به مامان چیزی نگو/بابا دیگه نمیکشم از درد پر بغضه گلوم/بابا اگه رفتم بدون همه اینا واسه آینده بود/بدون همه آرزوم اینه ببینم ایرانو آزاد یه روز
ولش کن اهمیت نده چیزی که زیاده پسر سعی کن فراموشش کن یکی میاد توزندگیت که وقتی یاداین بیوفتی خندت میگیره کسی که انقد امله نمیتونه بایه همچین مسئله ساده ایی کنار بیاد قطعا نمیشه باهاش زندگی کرد من یه دوس پسر بددل داشتم اونم بااین مسئله کنار اومده بود که من قبل اون لایکی بودم دیگه ببین این چیه ولش کن