بچه ها دیشب شوهرم با پدر و مادرم خیلی بد حرف زد. ما چند وقتی بود مشکل داشتیم. تو رو خدا نپرسین سر چی که تمامش توی تاپیکهای قبلم هست. اول مادرم میخواست باهاش صحبت کنه گفتم نمیخاد، ما الان مثل دوتا همخونه هستیم ، مشکلی هم نیس ، شاید برگردیم شهر خودمون کم کم رفتارش دس شه، اما اصرار که نه باید باهاش حرف بزنم، نتیجه ش این شد ک شب پدرو مادرم و همسرم اومدن خونه که منم باشم ، شوهرم بی محلی میکرد و احترام نمیزاشت. خیلی اذیت شدم. یجوری خودم انگار هنوز توی شکم.
زیاد بود نخوندم
خب
خب...
شوهرم میگه این زن شکاکه، ديگه ازش خوشم نمیاد و میخوام جدا شم. بره دادگاه دنبال کاراش ، بچه رم میبرم. همیشه منو با بچه میترسونه، اما من اجازه نمیدم که بچه م رو ببره. خانواده م هم از اسم طلاق میترسن، میگن ک توی فامیل جی میشه و این حرفا. من به جدایی فک کرده بودم اما هنوز شرایطش رو ندارم. حتی مستقل هم نیستم.
لطفا یکی لایکم کنه
بچه ها خیلی خواستم رابطمون زو درس کنم، اما با غرور منو پس زد. دیشب هم دیدم باخونواده م بدرفتاری میکنه، هر چی گفت جوابشو دادم. خدایا قراره چه اتفاقی بیفته؟؟ واقعا نمیدونم باید چکار کنم. گیج و سردرگمی از طرفی فشار خونواده م هست که وقت و بی وقت پیگیری میکنن. کاش یجایی رو داشتم میرفتم چند صباحی دلم آروم میشد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
