سلام امروز تولدمه
دیشب کلی جایزه گرفتم
کیک خوردیم
شمع فوت کردم
شام خوردیم
در کل خوش گذشت
ولی شما ک میدونید، تو دلم آشوبه زیر این ماسک بظاهر خوش و خنده های فیک
دارم از درون خفه میشم
متاسفانه همش میخوام با یکی حرف بزنم
ولی نمیشه خب مردم سرشون ب زندگی خودشون گرمه
شب ها تو رخت خواب گریه می کنم
اونم یواشکی
چون من و داداشم اتاقمون یکیه، اگ ببینه منو، اونم میاد بغلم میکنه اشک میریزه
خلاصه که تولدمه و من سراسر بغض و فحش و التماس
دعای چهل کلید بخونید برام
منم میخونم
میگن خیلی جوابه
ب امام رضا هم توسل کردم
من خيلی احمق و سادم ک هنوزم بهش فک میکنم و دوسش دارم