کسی از داماد متنفر بود روز عروسی ؟ برا عروسی ناراحت بود بجا احساس خوشبختی احساس بدبختی میکرد؟
داماد خیلی پروعه بشششدت
سعی میکنه تا میشه خرج نکنه
خونه و ماشین مال منه ولی فقط ۵قلمچیز اونم با دعوا اورده تصور کن بقیه چیزام مجبورم بگیرم چون خودم دارم زندگی میکنم و بخاطر راحتی خودم شده باید بگیرم
شب حنابندون با یه سرووضع نامرتب و ابرو ریزی اومد خواهراشم بهونه اوردن نیومدن نه ارایشگا نه لباس ن نامزدی نه حنابندون احتمالا داره عروسی اممیندازه گردن