به من گفتن صفراوی غلبه سودا
یعنی فکرشو بکن چه فاجعه ایه حال من
ن بخاطر واکسن نیست من قبلا واکسن اینجوری بودم
منم فکر میکنم فقط خودم اینجوری ام
ولی مطمئنم ادمای دور و ورم یا همکلاسی هام مثل من نیستن
واقعا خیلی سخته.خیلییی
من وسواسم در حدیه ک حتی میخام قرص جوشان بخورم فواید و ضرراشو میخونم
اره ادم دیگه حال هیچی جز خواب نداره سعی کن همین اول درستش کنی من ده ساله درگیرم .ولی من وقتی سرگرم میشم دیگه مثل قبل استرس ندارم موقع بیکاری بیشتر میشه ولی دیگه اگر بخوام فکر کنم روزی دوساعت مثلا اشکال نداره ولی اگز استرس شدید دادشته باشی یه ساعتشم ادمو بیحال میکنه..الان فهمیدم استرس کار الکی و اضافیه چون هیچ نفعی نداره هیچ ضررم داره و اضافه کاریه
اره من حتی نمیتونم بخام شبابطوروحشتناکی فکرم قاطی میشه میمیرم نمیتونم بخابم هی پامیشم میرم حیاط نمیدونم افسردگیه چیع منم سرم گرم بودنی خوبم وای ازبیکاری حمله میکنه انگاربم دنبال بهونم ازخونه فرارکنم دیگ خسته شدم
استرست پس شدیده منم اول اینطوری بودم ولی با مطالعه و خودشناسی یه کم بهتر شدم ولی خیلی عمرم تلف کرد .البته دکتر نرفتم شاید اگر دکتر بری زود خوب بشه .من که کل عمرم تلف شد اولش اصلا فکر نمیکردم بیماریه بازم خوبه زود متوجه شدی
بنظرم هرکی زیاد تو زندگی سختی کشیده اینطوری میشه .بالخره از یه جا میزنه بیرون..اکر زندگی شادی داشته باشی و تنها نباشی خیلی بهتر میشه
منومادرشوهرم ب اینروزانداخت بعدزایمان ازبیمارستان مرخصشدم اومدبامنومامانم دعواکردبمن بدوبیراه گف منوبااونحالم هل دادیمدت فکراون عصبیم کردبعداینجورشدم خیلی بدمیشدحالم ب هرچرتی بیمارستاناولومیشدم الاناب نسبت اونروزابهترم ازخدامیخام هرکی مث منه زودخوبشه بددردیه تواینمدت فهمیدم هیچی مهمترازجون وسلامتی نیس هیشکیم برات جون نمیشه خودتی وخودت
ایشالله خوب میشه تازه فهمیدن زندگی ارزش الکی حرص خوردن نداره این همه جوون الکی رفتن زیرخاک چی شد
شایدم به قول خودت مال غلبه سودا باشه ولی من که تاوقتی خوابم کامله و الکی حرص نخورم استرسم خیلی کمتره ولی شایدم مشکل شما از چیز دیگه باشه همه راهها یکی یکی امتحان کن بالاخره جواب میده
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
