2777
2789
عنوان

تو این گرونی ...

404 بازدید | 10 پست

بعد دو ماه از خوابگاه اومدم خونه، هنوز نرسیده مادرم شروع کرده سوال پیچم کردن که (عقدم یه سال و پنج ماه ) کی عروسی میکنی، کی خونه میخرین ؟

آخه تو این گرونی ها، مگه خریدن خونه راحته ... زمان لازم داریم ، تازه درسمم تموم نشده که برم خونه خودم

خودم کم با شوهر و خانواده اش مکافات دارم خانواده خودمم باز بدتر

گفتم یه هفته میام خونه یه خستگی از تنم در میره دیشب رسیدم تازه

کله سحر اینجوری حالم گرفته شد، دلم میخاد برم و برنگردم دیه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مامان من چیزی نمیگه ولی بابام چرا همین حرفارو میزنهههه 

تاریخ تولد داداشم زدم   این دنیا به من یه شوهر  مو فرفری بدهکاره🥺💔 🙂💔💔غم های دلم غم های مادر کاشکی مادرم دختر نمیداشت 🖤😔💔

نامزدی شما هم ؟

اره منم عقدم 😑😑😑 از دست بابام دیوونه شدم  درک میکنم 

چون بابام همین حرفارو به منم میزنه 

تاریخ تولد داداشم زدم   این دنیا به من یه شوهر  مو فرفری بدهکاره🥺💔 🙂💔💔غم های دلم غم های مادر کاشکی مادرم دختر نمیداشت 🖤😔💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792