بخت بستن

وای منم مشکلم همینه ۳۶ سالمه متاسفانه مورد معرفیمیشه حتی اونیکه هم‌مناسبم نیست جواب مثبت نمیده تعجبم  اذعان خسته شدم  از بس چله دعا مناجات واقعان منم راه رو دیگه گم کردم

بعدش سنگینی رفت 

بخوام برات مساله رو باز کنم اینجوری بود قضیه :

من و همسرم یه مدتی بود به شدت با هم جنگ داشتیم . سر مسائل خیلیییی پیش پا افتاده . نمیتونستیم با هم رابطه جنسی داشته باشیم و خوب همین موضوع باعث دعوای ما میشد .

ببین کارمون تا جایی رفت که بعد رابطه از همسرم خون میومد!

خوب قاعدتا دکتر رفتیم و دکتر گفت سالمید هردوتون هیچ مشکلی هم ندارید.

دعانویسه بهم گفت ، یه بنده خدایی روی رابطه جنسی تون طلسم نوشته که نتونید با هم باشید و کم کم سرد بشید از هم . همین هم بود به شدتتتت از همسرم سرد شده بودم اونم همین طور.

این درحالی بود که من ۱ کلمه هم به دعانویسه نگفته بودم.فقط اسمم و اسم همسرم و اسم مادرم و اسم مادرشوهرم و تاریخ تولدم و تاریخ تولد همسرم رو پرسید.

بعد ازین که اب دعا رو دادم به خورد همسرم ، کااااملاااا مشکلمون حل شد ! 

همون شور و شوق زندگی رو بخون درست میشه

اگه خیلی تغییر الگو های ذهنیت سخته میخوای به دع**ویس معرفیت میکنم

اشالله بحق باب الحوائج بخت همه دخترها به زودی زود باز بشه و هه خوشبخت بشن

من کامل درکتون میکنم چون خودم تقریبا همچین شرایطی رو دارم 

امااااااا ناامید نشید خواهشن ما خدایی رو داریم که هرناممکنی رو ممکن میکنه فقط باید با تمام وجودمون و فقط بخاطر خودش بریم پیشش و از پیشش هم تکون نخوریم نه بخاطر خواسته هامون 

من متاسفانه فکرم منفی شده دیگه به خودم شک کردم آرزوی ازدواج رو باید به گور ببرم خسته شدم دوس دارم بمیرم از تنهایی خسته شدم با خدا هم درد دل می کنم  شرایط وحیم فرق نمی کنه از ۱۸ سالگی  وس داشتم متاهل بشم تا الان که اتفاق نیفته دختر خالم همون ۱۸ سالگی ازدواج کرد دوتا پسر اورو دیگه پسرش باید بره سربازی کم کم من چی هنوز متاهل نشدم نه بچه ای نه امید به زندگی

حس میکنم ته دلت مطمئن ی ک اتفاق نمی افته چون هم تجربه بد داری هم خواهر بزگترت مجرده

باید همه اونا رو بریزی بیرون از ذهنت حین دعا کردن مطمئن باشی ک قراره اون کسی ک میخای برات جلو بیاد 

دیوار ذهنی داری بشکنش

تا اتفاق بیفته

خودش عراق هست حالا نمیدونم فکر نکنم زیاد باشه