2777
2789
عنوان

خوابگاه

| مشاهده متن کامل بحث + 281 بازدید | 17 پست
😂😂😂یا خدا چ شب تنش زایی. چه جرئتی به خرج دادین. ولی طرف کم ظرفیت بوده😂😂😂

خیلیییی. یه روزم مامانم تصمیم گرفت بیاد خوابگاه بهم سر بزنه. من به بچه ها گفتم آبروداری کنید. همه چی اوکی بود با مامانم که اومدیم تو اتاق دیدیم همین اسکول دراز کشیده رو تختش داره گریه میکنه یه دستمال انداخته دور گردنش داره از دو طرف میکشه خودشو خفه کنه کبود شده بود عین دنیا جهانبخت. گفتم اکرم پاشو داری چه غلطی میکنی. گفت مسعود ولم کرده.( دوست پسرش که میشد دوسته دوست پسره ندا). وای جلو مامانم ضایع بازی شد. گفت اینجا کجاس. تو راهرو هم یه دختره داشت موهای پاشو با بند برمیداشت.  گفتم مامان اینجا خوب بود نمیدونم چی شد. مامانم رفت پیش مسئول خوابگاه. مسئول خوابگاه هم گفته بود که دخترت خیلی شیطونه اینجارو رو سرش گذاشته گولشو نخور.🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 خلاصه خیلی بد شد دیگه. منم بردن یه خوابگاه دیگه و از فائزه و ندا جدا شدم یمدت

خیلیییی. یه روزم مامانم تصمیم گرفت بیاد خوابگاه بهم سر بزنه. من به بچه ها گفتم آبروداری کنید. همه چی ...

😂😂😂😂😂یه لحظه دلم برای مامانت سوخت. با این صحنه ها مواجه شده😂اما جدا شدنه ضدحال بود. مسئول خوابگاه هم بمب تخریب بوده

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792