بچه ها از جدایی میترسم، ی پسر ۳ ساله دارم. خسته شدم از کاراش. خیلی به زنها توجه میکنه، اما میگه ک منظوری نداره و عاشق منه. اما چقد خوب خودمو گول بزنم؟ اونقدر ک تپش قلب میگیرم از کاراش، چرا ما زنها اینقدر ضعیفیم؟ حتی جرات ندارم در مورد تصمیمم به خونواده م حرفی بزنم. بچه ها فعلا تصمیم گرفتم ک جدا بشم. حالا ازتون میخوام کمکم کنید و بهم بگید چطوری خودمو واسه بعد جدایی آماده کنم. شرایط زندگی قراره خیلی سخت باشه برام، میخوام بدونم چه کاری یاد بگیرم ک دستم تو جیب خودم باشه. فک کنین دارین خواهرتون راهنمایی میکنین
بچه ها اینبار اینقدر بهم فشار آوند ک با ی مشاور صحبت کردم . بهم گفت برام تعریف کن از آخرین باری ک دعوا کردین. الان برای شما هم میگم ، شما قضاوت کنین. نمیتونم این خفت و خواری رو تحمل کنم