یکاری پیدا کردم که به شرایط من میخوره ولی یجوریه راستش از این جهت ک برگردم بگم کارم اینه خجالت میکشم خانوادمم چندان موافقتی نکردن بعد هی به خودم میکم بهتر از نگرانی نیست چیکار به بقیه داری ولی ته دلم یجوریه انگار ناراحتم😔 چیکار کنم میشه باهام صحبت کنین بگین واقعا صلاح بهتر کدوم
در گذرگاه زمان خیمه شب بازی دهر روز ها با همه تلخی و شیرینی خود میگذرند عشق ها می میرند رنگ ها رنگ دگر میگیرند و فقط خاطره هاست که چه تلخ و چه شیرین دست ناخورده به جا می مانند ...
در گذرگاه زمان خیمه شب بازی دهر روز ها با همه تلخی و شیرینی خود میگذرند عشق ها می میرند رنگ ها رنگ دگر میگیرند و فقط خاطره هاست که چه تلخ و چه شیرین دست ناخورده به جا می مانند ...
خدایا ن بهم اخلاق دادی😒ن جذابیت دادی😒تو ایرانم ب دنیا اومدم😒خداوکیلی بگم خدایا شکرت! خودت خندت نمیگیره😂😐نمیگی بسه باران🤭😂انقد تیکه ننداز،هرکی اذیتم میکنه و دلمو میشکنه تو بجاش روز ب روز خوشبخت ترش میکنی 🥺اونوقت کافیه یک نفر یک آه کوچیک از من بکشه میزنی کجم میکنی🤕خدایا چرا ب پرونده های من رسیدگی نمیکنی فداتشم 🤭
کارکردن یکی از فوایدش اینه که اعتماد به نفسو افزایش میده و ادمو اجتماعی میکنه وقتی باعث بشه بدتر خجالت بکشی و اعتماد به نفس نداشته باشی به نظرم فایده نداره
در گذرگاه زمان خیمه شب بازی دهر روز ها با همه تلخی و شیرینی خود میگذرند عشق ها می میرند رنگ ها رنگ دگر میگیرند و فقط خاطره هاست که چه تلخ و چه شیرین دست ناخورده به جا می مانند ...
در گذرگاه زمان خیمه شب بازی دهر روز ها با همه تلخی و شیرینی خود میگذرند عشق ها می میرند رنگ ها رنگ دگر میگیرند و فقط خاطره هاست که چه تلخ و چه شیرین دست ناخورده به جا می مانند ...
در گذرگاه زمان خیمه شب بازی دهر روز ها با همه تلخی و شیرینی خود میگذرند عشق ها می میرند رنگ ها رنگ دگر میگیرند و فقط خاطره هاست که چه تلخ و چه شیرین دست ناخورده به جا می مانند ...