خاطره ی منو اسنپی که کاسب نبود

واااااااااااااای دختر فک کن من یه سمت چهار راه وایسادم اسنپ گرفتم بعد دیدم اسنپ اون سمت چهار راهه . 

رفتم اون طرف دیدم داره میره همین که دیدم داره می‌ره شروع کردم دوییدن 

بعد اون سرعتشو زیاد که کرد من رسما داشتم یورتمه میرفتم تو خیابون که بهش برسم یه چند نفر هم زیر پام له شدن فک کنم 

بعد من میدوییدم کولم از خودم سه متر عقب تر بود میومد میخورد به زانوم یه جا دیدم خورد به پام کم مونده بود کیف، پرتم کنه تو جوب دیگه گرفتم کیفو جلوم که عالی شده بود موقع دوییدن ملت میدیدن دختره ی خُل کیفو گرفته جلوش عین اسب داره میدوعه هیچ حالیش نیست ، دیگه میدیدن ممکنه کیف بره تو رودشون میرفتن کنار البته این قضیه رو من تازه فهمیدم که مردم میرفتن کنار برا چی بود چون من تو اون لحظه تمام تمرکزم رو این بود وقتی میپرم رو هوا پامو صدو هشتاد درجه باز کنم که جلو تر بیوفتم که سریع تر برسم فقط میدیدم که مردم منو میبینن دارم میام سمتشون متفرق میشدن 

دیگه دیدم این عوضه اینکه وایسه گازشو گرفته، شک کردم 

گوشیو نگاه کردم دیدم لغو کرده اشغ.ال 😒

خوبه حالا خودش دنبالم نمیگشت این من بودم که داشتم میدوییدم دنبال ماشینش 😑

 خیلی طول کشید ببخشید 

حالا اسنپ بعدی رو هم که گرفتم لوکیشن همون جای اولم بود فک کن چقد مسیر برگشتم ...

بخدا اشتباه کردم اسنپ گرفتم با همینقدر پیاده روی میتونستم خودم پیاده برسم به مقصد 

حالا ممکنه براتون سوال پیش بیاد که با خودتون بگید که چی به ما چه چیکار کنیم الان 

باید بگم 

دلللللللللللللللللم خواست تعریف کنم خانومم دیر اومدی ولی زود هم برو 😂

شوخی میکنم ❤️