نزدیک دوساله ک مادربزرگم فوت شده
من ی دایی دارم ک ازم چهار سال بزرگتره و تفریبا صمیمی هستیم
داییم رفیقای زیادی داره
وقتی مادربزرگم فوت شد شبش دوستاش اومده بودن خونه پدربزرگم اینا و ی دوستش خیلی چشممو گرفت و وقتی دیدمش گفتم چقدر با ابهته
پارسال رفتم از اینستا فالوش کردم و استوریاشو چک میکردم
خب
بقیش ؟کامل شد بلایک پلیز
روز با دختر عموم نشسته بودیم و اون گفت که برو بهش پیام بده تو پیام ندی یکی دیگه پیام میده منم بی عقلی کردمو رفتم پیام دادم سلام و اینا بعد گفتم این پسره مزاحمم میشه
بعدش من رفتم سرویس دخترعموم از گوشیم بش پی داده بود اصل بده منم رفتم دیدم پیامو پاکیدم نگو این دیده ولی سین نزده
گذاشتی لایکم کن
داییم ی دوست دیگم داشت ک اون منو فالو کرده بود و ازم خوشش میمومد اومد بم پیشنهاد داد و من فبول نکردم بش گفتم مث خواهر برادر باشیم و بش داداش میگفتم
ی روز اون پسری که من ازش خوشم میومد رفته بود ب داییم اسممو نشون داده بود و گفته بود این اسم بم آشنا میاد این چیت میشه دایمم دیده بود چتامونو درست یادمه روز تولدم بود ک زهر شد برام
بد من عوض این ک از پسره دلخور بشم خوشحال بودم
که این فهمیده من بش پیام دادم
یکم قبل تر ک داییم دعوام کنه پسره از اینستا پی داده بود ک شما خواهرزاده فلانی هستین
منم ب خالم نشون دادم و اون گفت ج نده
کاش جواب میدادم
بعد اون پسری ک ازم خوشش میومد رفته بود ب داییم گفته بود خواهرزادت ازم خوشش میاد و اینا داییم و اونم دعوا کرده بودن
بعد داییم با پسری که من ازش خوشم میاد رفته بود اون پسری ک مزاحم بود رو زده بود
خر تو خر شد نفهمیدم
چ قاطی پاتی شد😑😕
الان اون پسره دوست دختر داره و فک کنم همدیگرو دوس دارن
من خیلی عذاب میکشم
وقتی اول اسم اون دخترو تو بیوش نوشت حس میکردم شوهر ده سالم بم خیانت کرده
الان دوس پسر دارم و دوس پسرم ب گفته خودش دوسم داره ولی من دریغ از کمی حس ب اون
دوست داییمو دوس دارم چیکار کنم
بچه ها البته یادم رفت بگم بعد اون ماجرا که داییم فهمید من دوس پسر دیگه ای داشتم میدونم الان فشم میدین چقد دوس پسر دارم
ولی من اسم پسرورو زده بودم بیوم این دیده بود ب داییم گفته بود
من دیشب خوابشو دیدم
که بغلش کرده بودم ولی تو خواب حس میکردم اون بم حسی ندارهرفتار خاصی نداشتا ولی نمیدونم
