همش به خاطر رفتارای مامان و خواهر بیشعورم هست دیگه اینبار خسته شدم زدم زیر گریه
الان نزدیکه سه ساعته دارم گریه میکنم یه نیومده بپرسه چرا گریه می کنی
الانم یه مامانم اومد اتاق واسه یکاری بعدش رفت خوابید اشکای منو دید ولی چیزی نگفت انگار اصلا براش مهم نیستم
سر چی
منم مامانم همین جوریه. تازه خودش اکثرا با رفتارا و حرفا و کاراش باعث ناراحت من تو کل سالای بچگیم بوده و هنوزم همون جوریه. و هر چقد گریه کنمم لین خیالش نیس. اگه بپرسه هم فقط واسه فضولیه. و اینکه بعدا همون حرفامو بزنه تو سرم و بگه تقصیر خودته
من میگم به تغذیم اهمیت نمیدادی بچه بودم، میگه تقصیر خودته. شیر نمیخوردی. بدغذا بودی. بخاطر همین همش مریض و ضعیف بودی.
ولی دروغ میگه من فک کنم اصلا بهم شیر نمیداده. یادم میاد همش پفک و ساندیس و چرتوپرت میخوردم تو سالای رشدم. اصلا میوه نمیخرید. همین الانشم می بینم که غذا درست نمیکنه. یا یه دیگ درست میکنه که یه هفته همونو بخوریم 😑
