من خودم معلم علوم راهنماییم خیلی بسیجی و رو اعصابه یک بار تو ماه میخاستم اب بخورم گفت خانمم تو ماه رمضان اصلا (من چون مشکل معده دارم نمیتونم روزه بگیرم )اصن درک نمیکنه بابا شاید یکی مشکل داره یا مثلا یک بار اومد سر کلاس گفت بچه ها حجاب تون رعایت کنید پسرم میخاد بیاد داخل حالا ما گفتیم الان یک پسر داف خوشگل بزرگ وارد میشه یک پسر چهار ساله وارد شد قیافه همه ما:😐😐😐
معلم سوم دبستان یه دیوونه به تمام معنا بود یه صدا میشنید همه رو میزد یه دفه یکی از بچه ها پاش خورد روی کفش همین معلمه بعد بچهرو مجبور کرد خم بشه کفششو تمیز کنه امتحانای آخر سال بود دفتر ریاضی منو دید بخاطر یه خط خوردگی منو مجبور کرد تا فردا صبحش پاکنویسش کنم فک کن امتحان داشتیم من هم باید برا امتحان اماده میشدم هم دفتر پاکنویس میکردم مردم و زنده شدم بگو اخه اخر سال دفتر به چه درد من میخوره خیلی اذیت شدم ،الحمدلله منتقل شد به یه جای دیگه،همشهریمون بود و منم مادرشوهرشو میشناختم یه روز سراغشو گرفتم گفت خانم روانی بهتر شده؟ و جریانو واسش گفتم مادرشوهرشم گفت ولش کن این از اولش خل بود مشکل داشت اصلا
مامان دو تا پسر خوشگل😍😍یکی آسمونی😭😭😭یکی زمینی 🥰😍🤩😘