چرا انقدر تنهام؟
چرا کسیو ندارم باهاش حرف بزنم؟
چرا نمیتونم بیرون برم؟
همش از خودم میپرسم چرا هنوز زندم وقتی نمیتونم زندگی کنم بهتره بمیرم
یا یه کاری کنم همه نگرانم بشن
سرکار بخواطر اینکه پسر عموم هم کارمه باید جواب پس بدم
چون رفتم کارگردانی و پزشکی نخوندم جواب پس بدم
همش جواب پس بدم یه هدف داشتم اونم کارگردانی بود تا یه جایی رسیدم پس بسمه بمیرم بهتره