همسرم در کل از اول سرد بود از وقتی هم دخترم بدنیا اومده سردتر شده منو اصلا نمیبینه، دخترم هشت ماهه پذیرایی میخوابیم دخترم وسطمون میخوابه، چون همسرم اینجوری دوس داره منم دیگه خسته شدم آنقدر گفتم منو ببین بهم توجه کن دیگه واقعا نمیکشم، هر نیازی دارم سرکوب میکنم نهایتش یک روز بروز میکنه و فوران میکنه، الان کلی باهاش حرف زدم گفت بذار بعدا سر فرصت میشینیم حرف می زنیم جواب دو ساعت حرف زدم همین یود، آروم گفتم تند گفتم هر کاری کردم جواب نداده میشه کمکم کنید چیکار کنم؟
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
ازدواج کردم تنها نباشم درست ولی الان تنهایی رو دوستدارم
لایک نفرمایید دوستان به غیر از استارتر عزیز و کاربر محترمی که ریپلای کردم لااقل بفهمم پستم رو خوانده اید عزیزان .زندگیِ فعلیِ من و شما در برابر زندگیِ بَعدی،بسیار کوتاه،بسیار فرعی وبسیار ریز و گذراست.همچون جرقه ای است که از آتش اجاقی بپرد و گم شود.برای آنکه در زندگیِ بَعدی تا ابد و برای همیشه در آسایش و شادی باشیم ، کافیست همین یک لحظه ی گذرای عمر این جرقه را خوب بمانیم...
راضی کردن نمیخواست اولش که باردار بودم استراحت مطلق بعد زایمانم هم با پسرم توی اتاق بودیم راحتتر بودم
لایک نفرمایید دوستان به غیر از استارتر عزیز و کاربر محترمی که ریپلای کردم لااقل بفهمم پستم رو خوانده اید عزیزان .زندگیِ فعلیِ من و شما در برابر زندگیِ بَعدی،بسیار کوتاه،بسیار فرعی وبسیار ریز و گذراست.همچون جرقه ای است که از آتش اجاقی بپرد و گم شود.برای آنکه در زندگیِ بَعدی تا ابد و برای همیشه در آسایش و شادی باشیم ، کافیست همین یک لحظه ی گذرای عمر این جرقه را خوب بمانیم...
زن وقتی به خودش میرسه که طرف ببینه من خودم همیشه به خودم می رسیدم باروی خوش وخیلی چیزای دیگه ولی تویه بحثی یه حرفی بهم زد کلا دیگه هیچوقت ازدلم بیرون نمیره وهروزهم توذهنمه
من خودمم گرمم بدجور اذیت میشدم جوری که دیگه از دست شوهرم به گریه میفتادم ولی مدتیه روال عوض شده چون قبلا همش بهش میچسبیدم میگفتم کنارم باش و انگار وقتی یکم نزدیکم میشد گیرش مینداختم ولس یه مدت من همش از دستش فرار کردم من زیاد بهش نچسبیدم من دیگه پیشنهاد رابطه ندادم الان خدا رو شکر بهتره خودش بیشتر از من دلش میخواد دیگه از این به بعد اصلا نگو این نیاز رو بهش اصلا اصلا
فقط عادی باش زندگی عادی تو بکن ناز و عشوه زنونه هم خیلی مؤثره یه مدت بعد خودش جذب میشه فقط خوش رفتار باش باهاش اما از رابطه حرفی نزن