همسرم در کل از اول سرد بود از وقتی هم دخترم بدنیا اومده سردتر شده منو اصلا نمیبینه، دخترم هشت ماهه پذیرایی میخوابیم دخترم وسطمون میخوابه، چون همسرم اینجوری دوس داره منم دیگه خسته شدم آنقدر گفتم منو ببین بهم توجه کن دیگه واقعا نمی‌کشم، هر نیازی دارم سرکوب میکنم نهایتش یک روز بروز میکنه و فوران میکنه، الان کلی باهاش حرف زدم گفت بذار بعدا سر فرصت میشینیم حرف می زنیم جواب دو ساعت حرف زدم همین یود، آروم گفتم تند گفتم هر کاری کردم جواب نداده میشه کمکم کنید چیکار کنم؟
شاید خیانت میکنه شاید چون زیاد گیر میدی و پیگیری زده شده
همینطورین افسردگیه بعد زایمان گرفته
خودشون درست میشن
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
حتی پیش روانشناس فرستادم دو جلسه رفت دیگه نرفت، یادم نمیاد تو هشت سال نشسته باشیم دو کلمه مثل زن و شوهرها حرف زده باشیم، بعضی وقتا میگم نکنه مشکل از منه، نکنه ظاهرم جذاب نیست هزار تا فکر دیگه میزنه به سرم
عزیز ما هم همینیم
اتاقامون جداست
و راه حلی ندارم چون من راضی هستم خودم
و به راه حل فکر نکردم
شوهرمنم همینه باهاش حرف میزنی انگار بادیوارحرف زدی اصلا جواب نمیده به خدا خودشون بودن میگفتن زنمون توجه نمیکنه وخیانت میکردن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
