عشق بچگی ...

دقیقا منم

چون عشق نبود هول بود

همزمان با اینکه وانمود عشق با من میکرد با ۴ دختر دیگه بود که وقتی جواب منفی دادم با یکی از همون دخترا ازدواج کرد گه با پسرخاله دیگم میفرفتن خونه خالیش یک پسر اوردن با زنداداش خانومش دوست شد خانومش جداشد زنداداشش هم طلاق دادن رف با زنداداشش ازدواج کرد باز الان با خواهر زنش رو هم ریختن

وا دیونه

چ خوب 

بمونید برای هم ❤️ 

اره ۱۱ سالم بود۱۷ سالش بود همو دید می‌زدیم بعد ۸ سال اومد خاسگاری🙈

فدات بهارجونم❤️

من و پسرعموم 

البته هیچکدوممون اعتراف نکردیم که عاشق همیم 

فقط با کاراش و رفتاراش و حرفاش فهمیدم یه حسایی بهم داره 

چند وقت پیش هم با پیج فیکم دنبالش کردم بهم پیام داد فهمید که منم 

فقط بهم گفت ببینمت کارت دارم 

باید باهات حرف بزنم 

کاش اعتراف کنه 

چووون خیلی دوسش دارم

یادم رفت اینم بگم امسالم با زنداداش خودم رفت خانه خالی ک داداشم طلاقش داد تا همین حد حرومزاده 

اوه اوه چه خبرررره. خطر از بیخ گوشت رد شده🤦‍♀️

خیلی بابام ۳ ماه شبانه روز اشک میریخت میگف بدردت نمیخوره این دختر بازه بدبختت میکنه میگفتم زمین ب اسمون بیاد تسمون ب زمین همین و میخام حتی شوهر الانمم میگف افساته بدردت نمیخوره فکراتو بکن تا پسرخالم عکس گرفته بود از خودش و زیدش برام فرستاد شماره دختره هم ک زید خودش بود داشت که با هم دیگر میرفتن پیشش گف همین الان بزنگ بهش بگو گوشی بده به فلانی ک عشقم بود مثلا منم زنگ زدم ب دختره گفتم مهلا خانم گف بله گفتن گوشی بده ب ... داد گفتم حرومزاده بیش نیسی هفته دیگه حقی ک بیای نداری قرار شد هفته بعد بیان خواسگاری

نکن بعدا پشیمون میشی 

هم خودت داغون میشی

هم این پسره که میخوای ازدواج کنی

هم عشق بچگیت 

مجبور بودم ولی کنار نیومدم هنوز

بعد با کمال پرو رویی ب پدرم زنگ زد گف نمیخادت گف فقط باید خودش بگه بابامم گف بیا خودت بگو میگه فقط خودش باید بگه هی میگف داری اشتباه میکنی گفتم اره عکسها و کافه رفتنت من اشتباه میکنم و دوست دارم هر چی بوده تموم بشه ک بعدش باهمو دوس دخترش ک با پسر خاله دیگمم میرفتن باهم خانه خالی چون دختره ج ن ده بود همه میرفتن پیشش گرفتش

من عشق چشامو کور کرده بود همه میگفتن ای دختر بازه قبول نمیکردم‌چون خیلی زبون داشت بیش از حد خوده زنداداشم ۴ ماه پیش گف ب داداشم رفتیم عرق خوردیم دوبار باهاش همخوابی داشتم

دیونه شاید

زمانی که من دوسش داشتم اون با دوس دختراش 

بود به من فکر نمی کرد ولی دوستش دوسم داشت

از قدیم میگن خواهان کسی باش که خواهان تو باشد 

حالا اون عاشق من شده

تو خواب منو ببینه نکبت

بذار داغون بشه 

برای من که مهم نیست دیگه