نامزدم یه شهر دیگس
خیلییی دلتنگشم
میدونم سرش واقعا شلوغه حتی وقتی پیشمه گوشیش هزاربار زنگ میخوره و همش کاری
صد نفر همزمان ازش کار میخوان
ولی من دارم از دلتنگیش دیونه میشم
بهش گفتم صبح زود یا موقه ناهار که دستت خالیه بیا همو ببینیم اما اون فقط میگه برای دیدن اصرار نکن هرموقه بتونم میام
چند ماهه ندیدمش
فکر دیدنش گرفتن دستاش همه چی دیونم کرده😭
حرفاشو ببینید اخه